تدبر در قرآن کریم
متن آموزشی سوره مبارکه نازعات

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 14

وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً (1) وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً (2) وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً (3) فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً (4) فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً (5) یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ (6) تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ (7) قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ (8) أَبْصارُها خاشِعَةٌ (9) یَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحافِرَةِ (10) أَ إِذا کُنَّا عِظاماً نَخِرَةً (11) قالُوا تِلْکَ إِذاً کَرَّةٌ خاسِرَةٌ (12) فَإِنَّما هِیَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ (13) فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ (14)

 

انذار از قیامت و اعلام برانگیخته شدن انسان در آن روز، عده­ای را به تلاش برای انکار آن واداشته ­است؛ از این رو با بعید دانستن آن واقعه مهم، به مقابله با این انذار می­پردازند. خدای متعالی با بیانی آکنده از تأکید، به آنان هشدار می­دهد که نتیجه چنین رفتاری، ترس و سرافکندگی شدید ایشان در روز قیامت است.

سوگند به آن فرشتگانی که برای انجام اوامر پروردگار خیز گیرندگان و از جا کنندگان هستند، در حالی که تحت استیلای حکومت الهی­اند«1» و همانان که با نهایت طیب نفس و کمال میل، به وظیفه الهی خود عمل کنندگان‌اند«2» و همانان که بدون هیچ انحراف و ضعفی، در مسیر عمل به فرمان الهی حرکت­کنندگان‌اند؛«3» پس در مسیر حرکت خود آن­چنان که باید سبقت گیرندگان‌اند؛«4» پس امر عظیم قیامت را به فرمان خدا تدبیر کنندگان‌اند«5» در آن روز که به شدت زمین لرزنده بلرزد«6» در حالی که از پی زلزله شدید آن، زلزله­ای شدید آید.«7» در آن روز که چنین شود، دلهایی لرزان و نگران‌اند«8» دیدگانشان فروافتاده است (سرافکنده­اند).«9» با تعجب می­پرسند: آیا به درستی ما بازگردانده شدگانیم، در حالی که در قبر بودیم؟«10» آیا به درستی ما بازگردانده شدگانیم، آن گاه که چند استخوان پوسیده و خرد بودیم؟«11»

خدای متعالی با این بیان بلیغ به آنان هشدار می­دهد، اما توجهی نمی­کنند و به جای پندپذیری، آن را به سخره­ می­گیرند. در پاسخ آنان بر وقوع معاد تأکید می­کند و می‌فرماید: بدانند که این بازگشت، جز بانگی پرخروش نیست و ناگهان همه زنده شده، بر زمینی هموار قرار می­گیرند:

به ریشخند گفتند: در این صورت، این بازگشتی زیانبار است«12» جای ریشخند نیست، چون بازگرداندن مردگان تنها یک بانگ پرخروش است«13» پس ناگهان زنده از دل خاک برآمده، روی زمین هموار قرار می­گیرند.«14»

فرقی نمی­کند؛ هرچند قیامت را بعید شمارند و آن را سخت بدانند و هشدار قرآن را به سخره بگیرند، راهی برای فرار از آن روز نیست و همگان در برابر خدای  متعالی حاضر خواهند شد؛ پس چه بهتر که با قبول آن روز، در صف سرافکندگان و وحشت­زدگان درآن روز نباشند.

 

جهت هدایتی سیاق اول:

تأکید بر وقوع معاد

در پاسخ به کسانی که بیان قرآن را در خصوص ترس و سرافکندگی بعید شماران و سخت پنداران معاد به سخره گرفتند و به هشدار الهی توجهی نکردند.

 

آیه 15 - 26

هَلْ أَتاکَ حَدیثُ مُوسى‏ (15) إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً (16) اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏ (17) فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلى‏ أَنْ تَزَکَّى (18) وَ أَهْدِیَکَ إِلى‏ رَبِّکَ فَتَخْشى‏ (19) فَأَراهُ الْآیَةَ الْکُبْرى‏ (20) فَکَذَّبَ وَ عَصى‏ (21) ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعى‏ (22) فَحَشَرَ فَنادى‏ (23) فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى‏ (24) فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى‏ (25) إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشى‏ (26)

 

به راستی این همه سرسختی در پذیرش سخن پروردگارشان چیست؟ گویا این عده در برابر او طغیان کرده­اند و در نافرمانی او از حد گذشته­اند.

آیا سرگذشت موسی به تو رسید؟«15» آنگاه که پروردگارش او را در وادی مقدس طوی ندا داد«16» به سوی فرعون برو که او طغیان کرده و نافرمانی حق را از حد گذرانده است.«17» پس بگو آیا دوست داری که دل از طغیان بشویی و به پاکی برسی؟«18» و تو را به شناخت پروردگارت راه نمایم تا به عظمتش پی ببری و از او بیم داشته باشی؟«19» پس بزرگ‌ترین نشانه را به او نشان داد. «20» فرعون سخنان موسی را دروغ انگاشت و او را نافرمانی کرد.«21» سپس پشت کرد در حالی که می­کوشید؛«22» پس مردم را گرد آورد و از پی آن ندا داد«23» پس گفت: منم برترین پروردگار شما؛«24» پس خدا او را به عذاب دنیا و آخرت گرفتار ساخت.«25» به یقین در این سرگذشت، برای کسی که به عظمت خدا پی می­برد و از او می­ترسد، عبرتی بزرگ است.«26»

آری، فرعون که نمونه بارز طغیان در برابر پروردگار بود و کار را تا جایی پیش برد که خود را پروردگار برتر مردم معرفی کرد، چنین به عذاب دنیا و آخرت گرفتار شد. اندک توجهی به داستان او جرأت طغیانگری دربرابر رب را از ایشان خواهد گرفت، البته اگر بنای ایشان بر خشیت و تزکیه از طغیان باشد؛ در غیر این صورت، این عبرت نیز اثری در آنها نخواهد داشت.

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

گرفتاری فرعون طغیانگر در دنیا و آخرت

عبرتی برای هرکس که خشیت پروردگار پیشه کند و بنای تزکّی از طغیان داشته باشد.

 

آیه 27 - 33

أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها (27) رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها (28) وَ أَغْطَشَ لَیْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها (29) وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها (30) أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها (31) وَ الْجِبالَ أَرْساها (32) مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ (33)

 

این طغیانگران در خود چه دیده­اند که چنین در مقابل پروردگارشان سرکشی می­کنند؟ چه چیزی سبب شده که خود را برتر می­پندارند؟ آیا آفرینش خود را بسیار محکم و استوار دیده­اند و از این رو خود را برتر می­دانند؟ پس باید به مقایسه خود با دیگر مظاهر خلقت بنشینند:

آیا آفرینش شما محکم و استوارتر است یا آسمان که خدا آن را بنا کرد؟«27» سقفش را برافراشت و آن را موزون ساخت؛«28» شبش را تاریک کرد و روزش را آشکار نمود«29» و زمین را پس از سامان دادن آن گسترانید؛«30» آب آن را با شکافتن درآورد و جاری ساخت و گیاهش را رویانید«31» و کوهها را استوار کرد.«32» این همه را انجام داد تا شما و دامهایتان را بهره­مند سازد.«33»

توجه به مظاهر آفرینش و خلقت محکم و استوار آن در مقابل سستی آفرینش انسان، هرگونه خود برتربینی را به ذهن هر منصفی مضحک می­نماید. اینکه انسانی که خلقت او از دیگر مظاهر خلقت پروردگارش سست­تر و ضعیف­تر است در مقابل آفرینده آنها قد علم کند و طغیان کند. آن هم پروردگاری که همه این مخلوقات را برای بهره­مندی او و دامهایش مهیا ساخته است.

 

جهت هدایتی سیاق سوم:

نفی خودبرتربینی انسان

با برشماری مظاهر آفرینش و دعوت او به مقایسه خودش با جهان خلقت.

 

آیه 34 - 41

فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرى‏ (34) یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى‏ (35) وَ بُرِّزَتِ الْجَحیمُ لِمَنْ یَرى‏ (36) فَأَمَّا مَنْ طَغى‏ (37) وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا (38) فَإِنَّ الْجَحیمَ هِیَ الْمَأْوى‏ (39) وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ (40) فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى‏ (41)

 

طغیانگرانی که زندگی دنیای خود را بر زندگی ابدی آخرت ترجیح داده­اند، باید بدانند که چه باور داشته باشند و چه انکار کنند، آن حادثه غلبه کننده و دربرگیرنده در راه است؛ حادثه‌ای که خودبرتر بینی هر طغیانگری را از بین خواهد برد و بر همه سرکشان غلبه خواهد کرد تا هرکس به جایگاه اخروی خود فرستاده شود.

پس وقتی آن بزرگ‌ترین حادثه غلبه کننده و دربرگیرنده رخ دهد«34» در روزی که انسان تلاش خود را به یاد آورد«35» و دوزخ برای کسی که دیده­ای دارد تا ببیند، نمایانده شود، آن‌گاه آدمیان دو دسته شوند؛«36» پس هرکس طغیان کرد و از حد گذراند«37» و زندگی دنیا را برگزید و بر آخرت ترجیح داد،«38» پس به یقین دوزخ جایگاه اوست«39»  و هرکس از مقام و رتبه خدا ترسید و نفس خود را از تمایل به پستی بازداشت،«40»  پس به یقین بهشت جایگاه اوست.«41»

جایگاه طاغیان دربرابر پروردگار که دنیا را بر آخرت ترجیح داده­اند، جهنم و جایگاه خداترسانی که نفس را از تمایل به دنیای پست نگاه داشته­اند، بهشت برین است.

 

جهت هدایتی سیاق چهارم:

دوزخ، جایگاه طغیانگران و بهشت، مأوای خداترسان

آنان که دنیا را بر آخرت ترجیح می­دهند و طغیان می­کنند، به سوی جهنم می­روند و آنان که نفس خود را از تمایل به پستی بازمی­دارند و از مقام خدایشان خشیت دارند، به سوی بهشت رهسپارند.

 

آیه 42 - 46

یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها (42) فیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْراها (43) إِلى‏ رَبِّکَ مُنْتَهاها (44) إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها (45) کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها (46)

 

طغیانگران را یارای استقامت دربرابر انذار قرآن نیست و بیان بلیغ قرآن، حجت را بر همه تمام می­کند. آخرین حربه آنان، پرسش از زمان قیامت است تا از این طریق رسول­ خدا6 را تکذیب کنند و راه را برای انکار قیامت باز نگاه دارند.

ای پیامبر! از تو درباره ساعت (قیامت) می­پرسند که وقت برپایی آن چه زمانی است؟«42» جایگاه تو در یادآوری زمان آن چیست؟«43» یادآوری زمان ساعت، تنها به پروردگار تو پایان می­یابد.«44» آری، اشاره به زمان برپایی قیامت به عهده تو نیست؛ تو فقط انذار دهنده­ای و کسی انذار تو را قبول می­کند که درخور خشیت از آن باشد.«45» زمانی که آن روز را می­بینند، گویی پیش از آن جز به اندازه عصرگاهِ روزی یا چاشت آن بیشتر نمانده­اند.«46»

 

جهت هدایتی سیاق پنجم:

خنثی سازی آخرین حربه منکران قیامت

با بیان جایگاه پیامبر6 به عنوان منذر قیامت و تأکید بر نزدیکی زمان برپایی قیامت.

 

سیر هدایتی سوره

ترجیح زندگی دنیا بر آخرت یا به اصطلاح «دنیاگرایی»، ملازم با نفی معاد است. سوره مبارکه نازعات با مخاطبانی روبه‌روست که در حد اعلای دنیاگرایی، یعنی طغیان دربرابر پروردگار هستند و از این موضع، انذارهای خدای متعالی درباره معاد را  نه نتها نمی­پذیرند، بلکه گاهی از طریق استبعاد و استصعاب و زمانی با تمسخر و حربه­های دیگر به مقابله با آن می­پردازند و فضا را برای پذیرش دیگران نیز مخدوش می­کنند.

خدای متعالی در چنین فضایی، نخست نقطه ظهور و بروز دنیاگرایان طغیانگر، یعنی رد معاد از طریق استبعاد و استصعاب آن را هدف قرار می‌دهد و در این باره به ایشان هشدار می­دهد، اما وقتی این هشدار با تمسخر از طرف آنها پاسخ داده می­شود، بر تحقق آن روز تأکید می­فرماید (آیات 1- 14).

در مرحله بعد به ریشه اصلی و پشت پرده جریان استبعاد و استصعاب معاد می­پردازد؛ از این رو عاقبت غمبار فرعون به عنوان نمونه بارز طغیانگری دربرابر پروردگار را بیان می­کند و ضمن پرده برداری از ریشه رفتار ایشان، درباره عاقبت طغیان هشدار می­دهد تا هرکس که بنای بر خشیت پروردگار دارد، متذکر شود (آیات 15 - 26).

سپس طغیانگران را به مقایسه خود با مظاهر خلقت دعوت می­کند تا پشتوانه فکری طغیان، یعنی خودبرتربینی را زیر سؤال برد (آیات 27 - 33).

سوره مبارکه در ادامه به روز فراگیر قیامت اشاره می­کند؛ روزی که در آن، طغیانگران دنیاگرا در جهنم جای خواهند گرفت و خداترسانی که نفس خود را از تمایل به دنیا نهی کرده­اند، به بهشت خواهند رفت (آیات 34 - 41).

در نهایت به آخرین حربه طاغیان برای رد معاد، یعنی پرسش از زمان آن اشاره می­کند و با بیان جایگاه پیامبر6 به عنوان منذر از  قیامت و تأکید بر نزدیکی زمان آن روز، این حربه را نیز  ناکارآمد می­سازد (42 - 46).

 

جهت هدایتی سوره مبارکه نازعات:

مقابله با طغیان در برابر خدا و دعوت به خشیت از او

طغیان دربرابر خدا از دنیاگرایی نشأت می­گیرد و با انکار معاد ظهور می­یابد و عاقبتی جز عذاب ندارد. منشأ خشیت از خدا، تزکیه و خودداری از هوای نفس است که انسان را به بهشت رهنمون می­گردد.

 

صدق الله العلی العظیم

متن آموزشی سوره مبارکه عبس

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 16

عَبَسَ وَ تَوَلَّى (1) أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‏ (2) وَ ما یُدْریکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى (3) أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرى‏ (4) أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‏ (5) فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى (6) وَ ما عَلَیْکَ أَلاَّ یَزَّکَّى (7) وَ أَمَّا مَنْ جاءَکَ یَسْعى‏ (8) وَ هُوَ یَخْشى‏ (9) فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى (10) کَلاَّ إِنَّها تَذْکِرَةٌ (11) فَمَنْ شاءَ ذَکَرَهُ (12) فی‏ صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ (13) مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ (14) بِأَیْدی سَفَرَةٍ (15) کِرامٍ بَرَرَةٍ (16)

 

رسول خدا برایش قرآن می­خوانْد، اما ناگهان چهره در هم کشید و از پیامبر روى برتافت؛«1» بدان سبب که آن نابینا نزد آن حضرت آمد.«2»

ای رسول ما که هنوز در پی هدایت او هستی! تو به پاک شدن او امید داری، اما چه چیز تو را آگاه کرد که شاید او پاک گردد«3» یا به یاد آورد و یادآوری قرآن براى او سودمند افتد؟«4» امّا آن کس که از هدایت قرآنی بی­نیازی جست و با آمدن فرد نابینا به محضرت، از تو روی برتافت،«5» پس تو به او روى مى­آورى و به او مى­پردازى؟«6» در حالى که بر تو گناهی نیست که او پاک نگردد.«7» امّا آن کس که شتابان نزد تو آمد تا برایش قرآن بخوانی«8» در حالى که از خدا خشیت داشت«9» پس تو از او غافل می­شوی؟«10»

نه، مبادا چنین کنى! همانا قرآن به یادآورنده­ای عظیم است که خدا را به یاد انسان می­آورد.«11» پس هر که بخواهد، او را یاد کند.«12» این قرآن در صحیفه­هاى ارجمندِ«13» بلندمرتبه­ی پاک گشته از باطل و بیهودگی است؛«14» صحیفه­هایی که به دست سفیرانِ«15» گرامیِ نیکوکار (فرشتگان وحی) است.«16» بنابراین شأن قرآن بالاتر از آن است که با اصرار برای کسی خوانده شود و او از آن بی­نیازی بجوید و روی برگرداند.

 

جهت هدایتی سیاق اول:

بازداری پیامبر6 از تصدّی مسئولانه نسبت به تزکیه کسی که خود را از قرآن بی­نیاز می­بیند

ای رسول ما! برخی خود را از هدایت قرآن بی­نیاز می­بینند و با توهم شرف و مقام برای خویشتن، از تو روی­گردانند. نسبت به تزکیه آنان مسئول نیستی، پس اصرار نورز و مشتاقان هدایت قرآنی را دریاب.

 

آیه 17 - 32

قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ (17) مِنْ أَیِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ (18) مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ (19) ثُمَّ السَّبیلَ یَسَّرَهُ (20) ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ (21) ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ (22) کَلاَّ لَمَّا یَقْضِ ما أَمَرَهُ (23) فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ (24) أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا (25) ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا (26) فَأَنْبَتْنا فیها حَبًّا (27) وَ عِنَباً وَ قَضْباً (28) وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلاً (29) وَ حَدائِقَ غُلْباً (30) وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا (31) مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ (32)

 

انسان خود را از شنیدن قرآن بی­نیاز می­داند؛ زیرا قرآن فرامین خدا را منعکس می­کند و او مطیع فرامین خدا نیست تا طالب شنیدن قرآن باشد.

مرگ بر انسان که چقدر حق­پوش است.«17» خدا او را از چه چیزى آفریده است که سزاوار حق­پوشی و ناسپاسی باشد؟«18» او را از نطفه­اى ناچیز آفرید. سپس حدّ و اندازه او را معین کرد.«19» آن­گاه راه درست را براى او آسان ساخت.«20» سپس او را بمیرانْد و در گورش نهاد.«21» آن­گاه چون بخواهد، او را حیات مى­بخشد و برمى­انگیزد.«22» آیا انسان به ربوبیت جامع خدا نسبت به خویش توجه دارد؟ هرگز، او هنوز آنچه را خدا به وى فرمان داده، به جاى نیاورده است و از قرآن که منعکس­کننده فرامین خداست، بی­نیازی می­جوید.«23»

پس انسان اگر می­خواهد گرفتار حق­پوشی وناسپاسی نسبت به خدای خویش نگردد و اگر طالب آن است که بنده خدا شود و فرامین او را به اجرا درآورد، کافی است که به غذای خویش بنگرد و در آن دقّت کند«24» که ما آب را به صورت باران چنان که باید فرو­ریختیم.«25» سپس زمین را با رویش گیاهان، به خوبى شکافتیم«26» و دانه در آن رویاندیم«27» و درخت انگور و سبزیجات«28» و درخت زیتون و درخت خرما«29» و باغهایى انبوه از درختان بزرگ«30» و میوه و چراگاه«31» را رویاندیم تا شما و دامهایتان را بهره‌مند سازیم.«32» انسان ببیند که آیا بجاست که فرامین چنین خدایی را بگذارد و از قرآن که منعکس کننده اوامر اوست، بی­نیازی جوید؟!

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

نفرین و هشدار به انسان ناسپاس که فرامین پروردگارش را بجا نیاورده است

آفرینش انسان، رشد دادن او، میراندن و برزخ و قیامتش، همه در دست خداست، ولی اوامر او را اطاعت نمی­کند. کافی است که انسان به غذای خود نظر کند تا حتی لحظه­ای در پوشیدن جامه بندگی درنگ نورزد.

 

آیه 33 - 42

فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ (33) یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخیهِ (34) وَ أُمِّهِ وَ أَبیهِ (35) وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ (36) لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنیهِ (37) وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ (38) ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (39) وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ (40) تَرْهَقُها قَتَرَةٌ (41) أُولئِکَ هُمُ الْکَفَرَةُ الْفَجَرَةُ (42)

 

انسان حق­پوش و ناسپاس، به طرز عجیبی به این دنیا و کسان و بستگان خویش دل بسته است. به راحتی خود را از قرآن بی­نیاز می­بیند و فرامین پروردگارش را اجرا نمی­کند و با خیال خام و پندار ناپخته خویش روزگار سپری می­کند.

این جهان، سرانجام به آخرت خواهد پیوست؛ پس هنگامى که در صور دمیده شود و آن بانگ شدید کرکننده برآید،«33» روزى که آدمى از برادرش مى­گریزد«34» و از مادر و پدرش«35» و از همسر و پسرانش،«36» زیرا هر کسى از ایشان آن روز کارى دارد که او را کفایت مى­کند و از پرداختن به دیگران بازش مى­دارد.«37» آرى ، چون آن بانگ برآید و قیامت برپا گردد، در آن روز چهره­هایى تابان‌اند«38» خندان و شادمان‌اند.«39» و چهره­هایى در آن روز بر آنها غبار غم و اندوه نشسته است«40» و سیاهى و تیرگى، آنها را فرا مى­گیرد.«41» اینان همان حق­پوشان بدکارِ گناه پیشه­اند.«42»

 

جهت هدایتی سیاق سوم:

ناسپاسان فاجر، چهره­های غبارآلود و تاریک روز قیامت

آن‌گاه که قیامت فرا رسد و کسان و بستگان از یکدیگر فراری شوند، برخی شادمان خواهند بود، اما ناسپاسان فاجر، چهره­هایی غبارآلود و تاریک خواهند داشت.

 

سیر هدایتی سوره

پیامبر رحمت6 نسبت به پاک شدن او احساس مسئولیت می­کند؛ تا جایی که به رغم دوری جستن و غرور بی‌جایش، او را مخاطب قرار می­دهد و برایش قرآن می­خواند. در این میان، پیش­آمدی رخ می­دهد و ناشایستگی او را برای شنیدن قرآن به اثبات می­رساند؛ مردی نابینا مشتاقانه به محضر رسول خدا6 شرفیاب می­گردد؛ در حالی که از خدا خشیت دارد و طالب شنیدن قرآن از زبان مبارک پیامبر اسلام6 است.

کافر مغرور با مشاهده این صحنه، به یاد شرف ساختگی خویش می­افتد و شأن خود را بالاتر از آن می­بیند که سخنان خدا را از زبان مرجع و ملجأ ضعیفان بشنود. چهره در هم می­کشد و از آن حضرت روی­گردان می­شود. رسول رحمت خدا6 هنوز هم از پاک شدن او ناامید نشده است. انسانی که خود را از قرآن بی­نیاز می­بیند، به قدری در پیشگاه خدا کم­ارزش و بی­مقدار است که خدا رسولش6 را به سبب احساس مسئولیت زیاد نسبت به هدایت او مورد خطاب قرار می­دهد و با بیان عظمت شأن قرآن کریم، از اصرار بر تزکیه او باز می­دارد؛ تا جایی که از رسول خود6 می‌خواهد که مبادا به خاطر این انسان مستغنی و مستکبر، از بندگان خواهان هدایت غافل شود. آری، او خود را از ضعفای طالب هدایت، برتر می­بیند و با آمدن آنان به نزد تو، چهره در هم می­کشد و پشت می­کند و حال آنکه ارج و قرب آنان در پیشگاه خدا تا حدی است که راضی نمی­شود تو به اندازه ذره­ای از آنان غافل شوی و بر هدایت مستغنیان اصرار ورزی. اصلاً شأن قرآن فراتر از آن است که از کسی برای شنیدن آن خواهش کرد. این انسان است که باید متقاضی شنیدن کلام خدای خویش باشد. (آیات 1 - 16)

روی­گردانی او از شنیدن قرآن، در حق­پوشی و نافرمانی او ریشه دارد. همه مراحل خلق، تقدیر، رشد، مرگ و نشرش به دست خداست، اما اهل اجرای فرمان او نیست و به تبع، در پی قرآن هم نیست. انسان کافی است به طعام خویش نظر کند و نقش خدای متعالی در تهیه این طعام را مطالعه کند تا در پوشیدن جامه بندگی درنگ نورزد. (آیات 17 - 32)

او که از قرآن می­گریزد و بنای بندگی ندارد، به چه دل خوش کرده است؟ تصور می­کند تا چه زمانی در این دنیا خواهد بود و کسان و بستگانش تا کدامین وقت یار او خواهند بود؟ آیا در عاقبت خویش نظر نمی­کند؟ آیا به فکر فردای خویش نیست؟!

 

جهت هدایتی سوره مبارکه عبس:

هشدار و انذار کسانی که خود را از هدایت قرآنی بی­نیاز می­بینند

چرا که نسبت به پروردگار خویش ناسپاس‌اند و درصدد اجرای فرامین او نیستند.

 

صدق الله العلی العظیم

متن آموزشی سوره مبارکه تکویر

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 14

إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ (1) وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ (2) وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ (3) وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ (4) وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ (5) وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ (6) وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ (7) وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ (8) بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ (9) وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ (10) وَ إِذَا السَّماءُ کُشِطَتْ (11) وَ إِذَا الْجَحیمُ سُعِّرَتْ (12) وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ (13) عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ (14)

 

همه چیز طبق روال روزانه پیش می­رود؛ از خورشید و ستارگان گرفته تا کوهها و دریاها. هر کسی از موقعیتهای خاص دنیوی خود محافظت می­کند و به فکر ثمردهی آن در آینده است. سنتهای جاهلانه همچنان پابرجاست و گویی تداوم این روند، عادی شده است. پدران برای حفظ جایگاه موهوم خود، دخترکان بی­گناهشان را در گور جهالتشان، زنـده دفن می­کنند و باز به زندگی طبیعی خود ادامه می­دهند.

همه چیز طبیعی به نظر می­رسد و مانعی در کار نیست. نگرانی از عاقبت اعمال، جایگاهی ندارد، اما  ناگاه شخصی نوایی دیگر سر می­دهد؛ از روزی دیـگر و سرانـجـامی متـفاوت سـخـن می­گوید و شیوایی کلام و بلاغت گفتارش، جانها را به لـزره درمی­آورد:

آن گاه که خورشید برخلاف ماهیت نورانی‌اش، درهم پیچیده و تاریک شود«1» و آن گاه که ستارگان از جایگاه والایشان فرو ریزند«2» و آن گاه که کوه‌ها به واسطه زلزله، روان شوند و استحکام و صلابت خود را از دست دهند«3» و آن گاه که شتران آبستن با همه ارزشی که دارند، وانهاده شوند«4» و آن گاه که حیوانات وحشى به رغم طبیعت گریزپایشان، گرد هم جمع شوند«5» و آن گاه که دریاها برخلاف جنس سرد و ماهیت ضد آتش خود، شعله­ور شوند«6» و آن گاه که همگان جفت و قرین شوند؛ نیکان با حوریان بهشتى و مجرمان با شیاطین«7» و آن گاه که از دخترِ زنده به گور شده پرسیده شود:«8» به کدامین گناه کشته شد؟«9» و آن گاه که نامه‌هاى اعمال براى حسابرسى گشوده شود«10» و آن گاه که آسمان به شدت برکنده شود«11» و آن گاه که دوزخ برافروخته گردد«12» و آن گاه که بهشت براى ورود بهشتیان نزدیک آورده شود.«13» آن گاه که این حوادث روى دهد، هر کسى دستاورد خویش (از عقاید، علایق و رفتارها) را حاضر مى‌یابد و از آن آگاه مى­شود.«14»

آری، اوضاع دنیا همین­گونه که هست، پیش­ نخواهد رفت. روزی در پیش است که در آن، زمین و آسمان دگرگون می‌شود و همه­چیز بر هم می­ریزد؛ مهم‌ترین و نفیس­ترین اموال وانهاده می­شود و اعمال و کردار انسان، مورد بازخواست و حساب واقع می­شود. در آن روز سرنوشت­ساز، هر کس از دستاورد خویش آگاه می­شود.

 

جهت هدایتی سیاق اول:

هشدار و انذار؛ آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت

نظام عادی عالم برچیده می­شود و نظام تعیین سرنوشت براساس دستاوردهای خود جای آن را می­گیرد.

 

آیه 15 - 29

فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (15) الْجَوارِ الْکُنَّسِ (16) وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ (17) وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ (18) إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَریمٍ (19) ذی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکینٍ (20) مُطاعٍ ثَمَّ أَمینٍ (21) وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ (22) وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبینِ (23) وَ ما هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنینٍ (24) وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَیْطانٍ رَجیمٍ (25) فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ (26) إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ (27) لِمَنْ شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقیمَ (28) وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ (29)

 

سخنان سیاق پیشین سخت متحیرشان ساخته است. به راستی این کلام معجز از کجاست؟ یقیناً کلام بشر نیست! آیا واقعاً چنان روزی در پیش است؟ او کیست که این‌گونه روال عادی زندگی را برهم زده و آهنگ مخالف سر می­دهد؟! گروهی چنین زمزمه می­کنند: نگران نباشید؛ به کارتان برسید؛ او جن­زده است و این سخنان را شیاطین بر زبانش جاری می­کنند؛ خبری نیست!

تشکیک در منبع این سخنان برای فرار از حقیقت سودی ندارد. سوگند یاد مى­کنم به آن ستارگانى که باز مى­گردند و نهان مى­شوند«15» و با شتاب و نظم حرکت مى کنند و از حرکت باز مى‌ایستند؛ چنان که گویى در آشیانه خود قرار گرفته اند«16» و سوگند به شب؛ آن گاه که پشت مى کند و مى­رود«17» و سوگند به بامداد؛ آن گاه که برمى‌دمد و روشنى‌اش در افق پدیدار مى­شود[1]«18» که گفتار پیشین درباره آگاهی از دستاورد خود در روز قیامت، سخن فرستاده­اى ارجمند (جبرئیل) است.«19» همو که نیرومند و نزد خداىِ صاحب عرش، مقرّب و داراى مقام و منزلت است.«20» در آن‌جا فرشتگان دیگر از او فرمان مى برند و در ابلاغ آنچه خدا به او فرمان مى‌دهد امین است.«21» سوگند به همه اینها که همراه و همنشین شما (حضرت محمّد6) جن­زده نیست. شما او را می­شناسید و خوب می­دانید که او مجنون نیست.«22» او قطعاً جبرئیل را در آن کرانه روشن (که بالاترین کرانه است) مشاهده کرده است.«23» و او در ابلاغ پیام‌هاى نفیس غیبى به شما، بخل نمی‌ورزد«24» و سخنان او گفتارشیطانی رانده شده­ نیست؛«25» پس شما از سخن حق وحی، روی برگردانده، به کجا مى‌روید؟«26» این گفتار جز تذکارى براى جهانیان نیست،«27» ولى تنها کسانى از شما از آن بهره مى‌برند که بخواهند بر هدایت پایدار باشند«28» و شما چیزى را نمی­خواهید، مگر اینکه خدا که پروردگار جهانهاست، بخواهد.«29»

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

از سخن وحی دوری نکنید و ­متذکر آن شوید

آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت، سخن فرشته امین وحی است و رسول خدا6 آن را از جنیان و شیاطین دریافت نکرده است، پس چرا از آن دوری می­کنید؟ به جای دوری کردن، متذکر آن شوید.

 

سیر هدایتی سوره

در جامعه­ای که همگان بنا را بر بی­سرانجامی دنیا گذاشته­اند و پایانی را برای کار جهان در نظر ندارند، هر کس به فکر منافع خود است و ظلم آشکار در رفتارهای جاهلانه و بی­اساس رواج می­یابد. کسی نگران عاقبت عقاید، علایق و اعمال خود نیست و درباره دستاوردهای خویش، به جزا و بازخواست اعتقادی ندارد.

این سوره مبارکه با جملات متعدد شرطی، روز قیامت را توصیف می­کند و قلب هر شنونده­ای را به لرزه درمی­آورد. از هنگامه­ای خبر می­دهد که زمین و زمان و کوه و دریا و آسمان بر هم ریزد و دگرگون گردد و انسان از دستاورد خویش آگاه شود و رهسپار جهنم یا بهشت گردد.

در ذهن عده­ای چنین می­گذرد: خورشید تابان، کور گردد؟! ستارگان آسمان فروریزند؟! کوههای استوار همچون سرابی روان گردند؟! شتران آبستنِ ارزشمند، بی­صاحب ­ماند؟! دریای آب، شعله­ور شود؟! دخترانی که با دست خود، زنده به گور کرده­ایم ...؟! او (پیامبر6) را چه شده است؟ این سخنان چیست که بر زبانش جاری می­شود؟ از سویی نمی­خواهند بپذیرند که این سخنان از جانب خداست و از طرف دیگر می­دانند که چنین گفتاری از بشر صادر نمی­شود؛ پس تهمت جنون و دخالت شیاطین در این گفتار، تنها راه فرار از پذیرش واقعه عظیمی است که وی از آن خبر می­دهد.

سوره مبارکه در این مرحله نیز از حریم وحی و رسالت دفاع می­کند و بر اطمینان مخاطب می­افزاید: او همنشین و همراه چندین ساله خودتان است. او را می­شناسید. مجنون نیست. فرشته وحی را در افق آشکار دیده است و بر ابلاغ وحی بخل نمی‌ورزد؛ پس به کجا  می‌شتابید؟! اینک که مشخص شد این سخن از سوی رسول بزرگواری بر پیامبر6 نازل شده است، چرا از قرآن روی برگردانده، فرار می­کنید؟ این قرآن پندی است برای عالمیان؛ البته برای کسی که بخواهد بر عبادت و اطاعت خدا پایدار باشد.

 

جهت هدایتی سوره مبارکه تکویر:

انذار وحی الهی؛ آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت

اوضاع جهان دگرگون می­شود و انسان از دستاورد خود آگاه می­شود. این پیام وحی الهی است و جنیان و شیاطین، هیچ دخالتی در نزول آن ندارند. از آن دوری نکنید و تذکرش را پذیرا باشید.

 

صدق الله العلی العظیم



[1] . تنفس صبح به معنای گسترش روشنای آن بر افق است و در این سخن، نوعی استعاره وجود دارد؛ بدین بیان که صبح بعد از فراگیری ظلمت در آفاق طلوع کرده و به کسی تشبیه شده که اعمال سختی او را احاطه کرده است. سپس از سختی آن رها شده و در زمانی باز نفسی راحت می­کشد.

متن آموزشی سوره مبارکه انفطار

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 5

إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ (1) وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ (2) وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ (3) وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ (4) عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ (5)

 

همه چیز با انسجام و یکپارچگی خاص خود پابرجاست: آسمان بدون هیچ رخنه­ای، همچون سقفی استوار، بالای سرشان است و ستارگان با نظم و هماهنگی همیشگی، در فضا شناورند و دریاها حجم بی­حسابی از آب را دورن خود جای داده‌اند و به خشکی متعرض نمی­شوند. مردگان زیر خروارها خاک خوابیده­اند و دیگر نه از خودشان خبری هست و نه از عقاید و علایق و اعمالشان؛ گویا همه چیز فراموش می­شود و با این حساب، خبری از جزا نخواهد بود و دلیلی برای فرمانبرداری از پروردگار وجود ندارد! خدا را از یاد برده­اند و به فرمان او نیستند. آیات وحی اجازه نمی­دهد لالایی نظام به ظاهر ثابت و پابرجای عالم، کسی را به خواب غفلت فروبرد، بی آنکه حجتی از جانب خدا برایش آمده باشد.

آن گاه که آسمان شکافته شود«1» و آن گاه که ستارگان از جای خود در آمده و پراکنده شوند«2» و آن گاه که دریاها منفجر شوند و درهم ریزند«3» و آن گاه که گورها براى خارج شدن مردگان، زیر و زَبَر شوند،«4» هر کسى بداند آنچه را پیش فرستاده و آنچه را پس نهاده است.«5»

 

جهت هدایتی سیاق اول:

آگاهی انسان از تمام دستاوردهای خویش در هنگامه قیامت

نظام منسجم و به هم پیوسته عالم، از هم خواهد گسیخت و قیامت برپا گشته، انسان از تمام دستاوردهای خود آگاه خواهد شد.

 

آیه 6 - 12

یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ (6) الَّذی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ (7) فی‏ أَیِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَکَّبَکَ (8) کَلاَّ بَلْ تُکَذِّبُونَ بِالدِّینِ (9) وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ (10) کِراماً کاتِبینَ (11) یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ (12)

 

اى انسان! چه چیز تو را به پروردگار کریمت فریب داد؟ (چه چیز در نظرت جلوه کرد و تو را از پروردگار کریمت غافل ساخت؟)«6» همان پروردگاری که تو را آفرید، سپس اندامهایت را سامان داد و با توازن دادن آنها تو را تعادل بخشید.«7» در هر شکلى که خواست، تو را ترکیب کرد.«8» نه، جاى آن نیست که به پروردگار کریمت فریفته شوى و دنیا در نظرت جلوه کند و از او غافل گردی، بلکه علت اصلی فریفته شدن شما آدمیان این است که روز جزا را دروغ مى­انگارید.«9»

آری، عامل اصلی فریب خوردن شما آن است که جزا را باور ندارید، زیرا حفظ خود و ثبت و ضبط دستاوردهای خود را باور نکرده­اید و قطعاً نگهبانانی (فرشتگان) بر شما گمارده شده­اند؛«10» بزرگوارانی که اعمال شما را مى­نگارند«11» و آنچه را انجام مى­دهید، مى‌دانند.«12»

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

بازداری انسان از فریفته شدن به پروردگار، براثر تکذیب جزا

شما جزا را دورغ می­پندارید و به همین دلیل غیر خدا در چشمتان جلوه می­کند و از خدا غافل می­شوید. بدانید که انسان و تمام افکار و علایق و اعمالش حفظ می­گردد و جزا حق است؛ پس مبادا به پروردگار کریمتان فریفته شوید.

 

آیه 13 - 19

إِنَّ الْأَبْرارَ لَفی‏ نَعیمٍ (13) وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفی‏ جَحیمٍ (14) یَصْلَوْنَها یَوْمَ الدِّینِ (15) وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبینَ (16) وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ (17) ثُمَّ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ (18) یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ (19)

 

اصلاً نگران عاقبت اعمال خود نیستند و به مسئله جزا با دید تساهل و تسامح می­نگرند و نگرانیهای قلبی خود درباره جزا را با امید واهی به شافعان خیالی، مرهم می­گذارند. برای اینکه از خیال و توهم خارج شده، کمی به فکر آن روز باشند، باید بدانند که عاقبت و نتیجه ثبت و ضبط دقیق اعمال چیست؟

به یقین، نیکوکاران در بهشت پرنعمت­اند«13» و قطعاً گنهکارانِ کفرپیشه به دوزخ اندرند.«14» روز جزا در آنجا درآیند و همواره در آن بمانند«15» و هرگز از آنجا بیرون نشوند و ناپدید نگردند«16» و تو چه دانی که روز جزا چیست؟«17» و باز چه دانی که جزا چیست؟«18» یاد کن روزى را که هیچ کس به سود کسى قدرت هیچ کارى ندارد؛ نه توان جلب منفعتی و نه قدرت دفع شری نسبت به دیگری دارد و روزى که رستاخیز رخ دهد، آشکار شود که فرمان ازآنِ خداست.«19»

 

جهت هدایتی سیاق سوم:

انذار فاجران از عذاب بی چون و چرا در روز جزا

در آن روز از دست هیچ­کس کاری برای انسان ساخته نیست و فرمان مطلق از آنِ خداست. 

 

سیر هدایتی سوره

به آسمان می­نگرند؛ سالیان سال است که بدون هیچ روزنه و شکافی، بر سرشان سقف بوده و ستارگانش همچون مروارید، در رشته­های منظم قرار دارد. به دریا می­نگرند؛ با کمال آرامش، آب بسیاری را حفظ کرده است. به زمین می­نگرند؛ هزاران هزار مرده را با سرگذشتهای مختلف در  خود جای داده و دم بر نمی­آورد. در نتیجه این نگاه سطحی، به راحتی به معصیت و فجور روی می­آورند و فکری برای عاقبت اعمال نمی­کنند.

این سوره مبارکه در چنین فضایی وارد میدان هدایت می­شود: ابتدا از هنگامه­ای خبر می­دهد که تمام این انسجام و یکپارچگی مشهود، برهم ریخته و پیوست عالم دچار گسست می­شود. این فضا را به عنوان بستر علم انسان به کرده­های خود ترسیم می­کند. سپس خطاب به انسان فاجر و معصیت­پیشه کرده، او را نسبت به فریفته شدن به پروردگار کریمش توبیخ می­کند؛ پروردگاری که او را آفریده و امرش را تدبیر کرده است؛ چرا که فریفته شدن به چنین پروردگاری هرگز روا نیست، مگر براثر تکذیب جزا.

در ادامه، برخلاف دید سهل­نگر او، از ثبت و ضبط دقیق اعمال توسط مأموران بزرگوار خدا خبر می­دهد و در نهایت، سیاق آخر سوره، پرده پایانی را رونمایی کرده، عاقبتی را که هرکس براثر اعمال خود خواهد داشت، نمایش می­دهد و بار دیگر بر اتقان و بی­اغماض بودن محاکمه تأکید می­کند. 

 

جهت هدایتی سوره مبارکه:

بازداری انسان از غرور و فجور  

ای انسان! چه چیز در نظرت جلوه کرد و تو را از پروردگار کریمت غافل ساخت و در نتیجه، از فرمان او سر باز زدی؟ این همه، به سبب عدم باور به جزاست. بدان که تو با تمام دستاوردهایت حفظ می­شوی و جزا حتمی است و عاقبت فاجران، جهنم است.

 

صدق الله العلی العظیم

متن آموزشی سوره مبارکه انشقاق
متن آموزشی سوره مبارکه انشقاق

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 15

إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ (1) وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ (2) وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ (3) وَ أَلْقَتْ ما فیها وَ تَخَلَّتْ (4) وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ (5) یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ (6) فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ (7) فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسیراً (8) وَ یَنْقَلِبُ إِلى‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً (9) وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ (10) فَسَوْفَ یَدْعُوا ثُبُوراً (11) وَ یَصْلى‏ سَعیراً (12) إِنَّهُ کانَ فی‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً (13) إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ (14) بَلى‏ إِنَّ رَبَّهُ کانَ بِهِ بَصیراً (15)

از حرکت خویش به سوی خدا و ملاقات با او غافل­اند. گمان می­کنند که هرگز گذرشان به محضر مبدأ هستی نخواهد افتاد و در سرمستی این گمان باطل، غوطه­ورند.

آن­گاه که آسمان بشکافد«1» و پروردگارش را فرمان برد و سزد که چنین کند«2» و آن­گاه که زمین کشیده و گسترده شود.«3» و آنچه را که در دل دارد، بیرون افکند (مردگان) و از آنها تهى گردد«4» و پروردگارش را فرمان برد و سزد که چنین کند.«5» اى انسان! تو با رنج و تلاش به سوی پروردگارت روانه­اى؛ پس آن گاه که این حوادث رخ دهد و  رستاخیز برپا شود، به لقاء او خواهى رسید.«6»

این ملاقات به چه صورت است و چه سرنوشتی در انتظار انسان است؟

امّا آن کس که کارنامه­اش به دست راستش داده شود،«7» به زودى با حسابى آسان کارهایش محاسبه مى­شود«8» و شادمان به سوى کسانش باز مى­گردد«9» و امّا آن کس که کارنامه­اش از پشت سرش به او داده شود،«10» دیرى نمى­گذرد که بر خود نفرین مى­کند و هلاکت خود را مى­خواهد«11» و به آتشی فروزان که عذابش قابل وصف نیست، در می­آید؛«12» چرا که او در دنیا در میان اهل خود سرمستى و شادمانى مى­کرد.«13» او مى­پنداشت که هرگز براى حسابرسى کارهایش به سوى خدا باز نخواهد گشت.«14» آری، بازگشت او به سوى خدا حتمى است  و قطعاً پروردگارش که به محضر او در حرکت است، به کارهاى او بیناست.«15»

پس انسان باید بداند که در حرکت است و حتماً با پروردگار خود ملاقات خواهد کرد، اما این ملاقات به دو صورت انجام می­شود: برخی خدا را با جلوه رحمت ملاقات می­کنند و برخی با جلوه غضب.

 

جهت هدایتی سیاق اول:

تأکید بر سیر انسان به سوی پروردگار و ملاقات با او

انسان به سوی پروردگار خود در حرکت است و آن­گاه که قیامت برپا شود، با او ملاقات می­کند و عاقبت سخت و دردناک، از آن کسانی است که سرخوش بودند و باور نمی­کردند که روزی به سوی خدا باز گشته، با او ملاقات خواهند کرد.

آیه 16 - 25

فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ (16) وَ اللَّیْلِ وَ ما وَسَقَ (17) وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ (18) لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ (19) فَما لَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (20) وَ إِذا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ (21) بَلِ الَّذینَ کَفَرُوا یُکَذِّبُونَ (22) وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یُوعُونَ (23) فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ (24)

 

إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ (25)سوگند یاد مى­کنم به سرخى و زردى و سفیدىِ افق؛ هنگام غروب«16» و به شب و آنچه از موجودات پراکنده شده در روز، در خود گرد مى­آورد«17» و به ماه چون در سیر خود به مرحله­ای رسد که فروغش کامل شود و بدر تمام گردد.«18» سوگند به همه اینها که شما انسانها در حرکت خود به سوى خدا، مراحلى را یکى پس از دیگرى خواهید پیمود تا سرانجام به ملاقات خدای خویش برسید.«19» شگفتا! با وجود اینکه قهراً مراحل را سپری خواهند نمود و در دنیا باقی نخواهند ماند، آنان را چه شده است که ایمان نمى­آورند؟«20» و هنگامى که قرآن بر آنان تلاوت شود، سجده نمى­کنند؟«21» نه تنها ایمان نیاورده و سجده نمی­کنند، بلکه به سبب کفرشان بر تکذیب حق استمرار می­ورزند«22» و خدا به آنچه در دلهاى خود از کفر و شرک نهان مى­دارند، داناتر است.«23» پس بشارتشان ده به عذابى دردناک.«24» تنها کسانی از این عذاب خارج­اند که ایمان آورده، کارهاى شایسته کرده­اند؛ براى آنان پاداشى بى­منّت خواهد بود.«25»

بنابراین کافران باید به سیر و حرکت قهری خود در مراحل وجود توجه کنند و براساس این توجه، دست از رویکرد بی­ایمانی و مقاومت دربرابر حقایق قرآنی بردارند و بدانند که اگر از تکذیب و انکار دست نکشند، در پایان مسیر به محضر کسی می­رسند که از دلهایشان آگاه است و آنان را به عذابی دردناک بشارت می­دهد.

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

تأکید بر حرکت مرحله به مرحله و انذار کسانی که به رغم این واقعیت، ایمان نمی­آورند

با توجه به قطعیت طی مراحل، چگونه است که به قرآن کفر می­ورزند و تکذیب می­کنند؟ بشارتشان باد عذابی دردناک!

سیر هدایتی سوره

 به کلی از سیر و حرکت خود به سوی خدا غافل­اند. بر اثر این غفلت، دو رویکرد اساسی را مبنای خود قرار داده­اند:

  1. گمان بقا و ثبات وضعیت موجود و عدم بازگشت به محضر مبدأ آفرینش که در نتیجه این گمان باطل، به سرمستی و بی­خیالی در اندیشه و عمل گرفتار شده­اند.
  2. رویکرد بی­ایمانی و عدم خضوع دربرابر سخنان روشن و حقایق آشکار قرآن کریم و بدتر از آن، بنا نهادن بر تکذیب عامدانه آن.

سوره مبارکه در چنین فضایی از وقوع قیامت خبر می­دهد. از شکافته شدن آسمان و کشیده شدن زمین سخن می­گوید. با تأکید بر اینکه آسمان و زمین در این امر، مطیع فرمان ربوبی­اند، به مخاطب می­فهماند که نظام عالم در مقابل پروردگار خود مطیع و منقاد است و انسان نیز از این قاعده عام مستثنی نیست.

این تغییرات زمینه­ساز وقوع ملاقات انسان با پروردگار خویش است، زیرا او نیز به همراه این عالم در حال حرکت است و قیامت، عرصه دیدار او با خداست.

در ادامه، از متفاوت بودن عواقب دیدار با خدا خبر می­دهد تا به انسان گوشزد کند که باید برای انتهای مسیر خود آماده باشد و با سرمستی و بی­خیالی به مسیر خود ادامه ندهد.

سپس با سوگند به مظاهری مشهود از  سیر و حرکت در عالم، بار دیگر بر ناگزیر بودن انسان در حرکت به سوی خدا تأکید می­کند و این بار او را نسبت به عدم ایمان و خضوع دربرابر حقایق قرآن توبیخ می­کند و کسانی را که به علت کفرشان، دانسته بنا را بر تکذیب نهاده­اند، به عذابی دردناک در پایان این مسیر گریز ناپذیر بشارت می­دهد.

 

جهت هدایتی سوره مبارکه انشقاق:

تأکید بر لزوم جدی گرفتن حرکت به سوی پروردگار و ملاقات با او

انسان به سوی خدا در حرکت است و در روز قیامت با او ملاقات می­کند. کسانی که بازگشت به سوی او را باور ندارند، در عذاب خواهند بود. چرا با وجود اینکه طی مراحل حرکت قطعی است، به قرآن ایمان نمی­آورند و آن را تکذیب می­کنند؟ بشارتشان باد عذابی دردناک!

 

صدق الله العلی العظیم

متن آموزشی سوره مبارکه بروج

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمت­گر مهربان

آیه 1 - 11

وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ (1) وَ الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ (2) وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ (3) قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ (4) النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ (5) إِذْ هُمْ عَلَیْها قُعُودٌ (6) وَ هُمْ عَلى‏ ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنینَ شُهُودٌ (7) وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ (8) الَّذی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهیدٌ (9) إِنَّ الَّذینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَریقِ (10) إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْکَبیرُ (11)

 

فضای خفقان حاکم است. مؤمنان سخت در رنج و فشار هستند و دائماً از طرف دشمنان دین مورد آزار و اذیت قرار می­گیرند تا از ایمان خود بازگردند. این فتنه بزرگ تا کی ادامه خواهد داشت؟ تا چه زمان مؤمنان به جرم ایمان به خدای یگانه، شکنجه می­شوند و از سوی زورگویان، به ترک ایمان مجبور می­گردند؟

سوگند به آسمانِ داراى برجها، همان برجهایی که سنگر دفع شیاطین است«1» و سوگند به روز رستاخیز، همان روزى که وعده داورى در آن داده شده است«2» و سوگند به آن که ناظر و شاهد است (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) و به آنچه مشاهده می­شود (آزار دیدن مؤمنان به جرم ایمان به خدا)؛ که«3» آتش­افروزان آن خندق کشته شدند؛ همانان که آن گودال را براى سوزاندن مؤمنان حفر کرده بودند«4» و در آن آتشى شعله­ور با هیزم فراوان برافروخته بودند«5» آنان به هلاکت محکوم شدند آن گاه که بر کنار خندقِ آتش نشستند«6» و آنچه را که بر سر مؤمنان مى­آوردند تماشا مى­کردند«7» و آنان را عقوبت نکردند مگر به این جرم که به خدا، آن مقتدر شکست ناپذیر و ستوده، ایمان آورده بودند؛«8» همان خدایى که فرمانروایى آسمانها و زمین از آنِ اوست؛ و خداوند بر هر چیزى ناظر است و هیچ کارى از او پنهان نمى­ماند.«9»

آری، عاقبت، آتش­افروزان گودال شکنجه و مرگ، هلاک شدند. این سرانجام کسانی است که مؤمنان را به جرم ایمانشان به خدای یگانه، مورد آزار و اذیت قرار می­دهند و راه بدفرجام اصحاب اخدود را می­پیمایند؛ زیرا سنت تبدیل­ناپذیر الهی چنین است:

به یقین، کسانى که مردان و زنان با ایمان را به فتنه درانداختند و آنان را در معرض انتخاب بین ترک ایمان یا شکنجه و عذاب قرار دادند و سپس توبه نکردند، آنان را انواع عذاب دوزخ هست و عذاب آتش خواهند داشت.«10» کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده­اند، براى آنان بوستانهایى با درختانى انبوه خواهد بود که از زیر آنها جویبارها جارى است. این است سعادت بزرگ.«11»

 

جهت هدایتی سیاق اول:

تهدید کسانی که مؤمنان را دچار فتنه می­کنند

آنان که مؤمنان را در معرض انتخاب بین ترک ایمان یا شکنجه و عذاب قرار می­دهند، ناکام می­مانند و مانند اصحاب اخدود عذاب می­شوند.

 

آیه 12 - 22

إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدیدٌ (12) إِنَّهُ هُوَ یُبْدِئُ وَ یُعیدُ (13) وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ (14) ذُو الْعَرْشِ الْمَجیدُ (15) فَعَّالٌ لِما یُریدُ (16) هَلْ أَتاکَ حَدیثُ الْجُنُودِ (17) فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ (18) بَلِ الَّذینَ کَفَرُوا فی‏ تَکْذیبٍ (19) وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحیطٌ (20) بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجیدٌ (21) فی‏ لَوْحٍ مَحْفُوظٍ (22)

 

وحی الهی، کافران فتنه­گر را به شدت تهدید کرد، اما بنای آنان بر تکذیب قرآن است و از طریق دروغ شمردن آن، درصدد زیر سؤال بردن وعده عذاب الهی هستند. آنان می­خواهند پیامبر اکرم6 و مبلّغ پیام انذاری وحی را به موضع انفعال برانند تا فضای ستمگری علیه مؤمنان همچنان باقی بماند و راه سلب ایمان از طریق شکنجه و ارعاب مؤمنان بسته نشود. آنان می­خواهند اثر هدایتی آیات پیشین خنثی شود. خدای متعالی می­فرماید:

ای پیامبر! قطعاً گرفتنِ پروردگارت گرفتنى سخت است و تحقق عذاب کافران حتمی است«12» اوست که موجودات را پدید مى­آورد و آنها را پس از نابودى و تباهى به حالت نخستشان برمى­گرداند و بازسازى مى­کند. آیا او از عقوبت کافران ستمگر عاجز است؟!«13» و اوست که آمرزنده مؤمنان و دوستدار آنان است. آیا از حمایت مؤمنان دربرابر ظلم و تجاوز کافران، ناتوان است؟!«14» صاحب عرش و ارجمند و باعظمت است.«15» هر کارى را بخواهد، به طور کامل انجام مى­دهد.«16» جای نگرانی نسبت به وقوع عذاب ستمگران نیست. آیا داستان آن لشکریان به تو رسیده است؟«17» داستان فرعون و قوم ثمود؟ خدا آنان را نابود ساخت و پیامبرشان را یارى کرد.«18» اى پیامبر! کافران از این سخنان پند نمى­گیرند و بنای ترک فتنه­گری ندارند، بلکه کسانی که کفر ورزیدند، همچنان بر دروغ انگاشتن قرآن اصرار می­ورزند«19» و خدا از هر سو بر آنان احاطه دارد، پس نمى­توانند از حیطه قدرت او خارج شوند.«20» قرآن چنان که آنان مى­پندارند، ساخته بشر یا القاى شیاطین نیست، بلکه کتابى است خوانده شده و ارجمند و باعظمت«21» که در لوحى مصون از هر کذب و باطل قرار دارد.«22»

این آیات نورانی، ترفند کافران برای از بین بردن اثر تهدیدات سیاق پیشین را خنثی می­کند و زمینه تثبیت قلب رسول خدا6 و تشدید تهدیدات پیشین را فراهم می­سازد.

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

تثبیت قلب پیامبر6 و تشدید تهدید کافران

کافران قرآن را تکذیب می­کنند تا حتمیت تهدیدات الهی را زیر سؤال ببرند. عذاب خدا شدید است و تحقق اراده او حتمی

 

سیر هدایتی سوره

نخستین سیاق این سوره مبارک، تهدید کسانی است که مؤمنان را آزار می­دهند تا از ایمانشان دست بردارند و سیاق دوم، تبلیغات سوء این کافران علیه پیام انذاریِ سیاق پیشین را خنثی می­کند.

گفتنی است که روی دیگر سکّه مقابله با کافران فتنه­گر، حمایت از مؤمنانی است که مورد ظلم و آزار و اذیت آنان قرار می­گیرند. بنابراین سوره «بروج» در عین تهدید سخت کافران زورگو، تثبیت جایگاه انذاریِ رسول خدا6 و حمایتی بی­دریغ از مؤمنان مظلوم است.

 

جهت هدایتی سوره مبارکه بروج:

مقابله شدید با کافران فتنه­گر

برخی از راه تهدید به شکنجه و قتل، مؤمنان را در معرض ترک ایمان قرار می­دهند و چون وحی الهی تهدیدشان می­کند، تکذیبش می­کنند تا رسول خدا6 را به موضع انفعال بکشانند و رفتار فتنه­جویانه خویش را ادامه دهند. ایشان منتظر عذاب شدید و حتمی پروردگار باشند.

 

صدق الله العلی العظیم

متن آموزشی سوره مبارکه طارق

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 10

وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ (1) وَ ما أَدْراکَ مَا الطَّارِقُ (2) النَّجْمُ الثَّاقِبُ (3) إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْها حافِظٌ (4) فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ (5) خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ (6) یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ (7) إِنَّهُ عَلى‏ رَجْعِهِ لَقادِرٌ (8) یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ (9) فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ (10)

 

می­گویند اگر خدا بخواهد انسان را پس از مرگ بازگرداند و به امورش رسیدگی کند، باید بتواند همه انسانها و افکار، گرایشها و اعمالشان را حفظ کند. چگونه ممکن است که همه انسانها با عقاید و علایق و رفتارهایشان باقی بمانند تا در روز قیامت بازگردند و جزا داده شوند؟ حال که حفظ انسان و شئونات او ممکن نیست، موضوع بازگرداندن آدمی در روز قیامت برای محاسبه و جزا منتفی خواهد بود. خدای متعالی در پاسخ به این تفکر می­فرماید:

سوگند به آسمان که راه است[1] و سوگند به حرکت کننده در راه آسمان[2]«1» و چه چیز تو را آگاه کرده است که حرکت­ کننده در راه آسمان چیست؟«2» ستاره نافذ است، همان که آسمان را از شر شیاطین حفظ می­کند.[3]«3» (سوگند به آسمان و اجرام نورانی نگهبان آسمان) که هیچ کس نیست مگر اینکه نگهبانى بر او گمارده شده است تا او را حفظ کند.«4» شما حفظ نفس انسان را بر خدا دشوار و ناممکن می­دانید و حال آنکه او خدایی است که از آسمان عظیم، با اجرام نورانی محافظت می­کند.

پس آدمی خود را با آسمان مقایسه کند و ببیند که حفظ آسمان دشوار است یا حفظ او! انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است.«5» او از آبى جهنده آفریده شده«6» که از میان پشت و استخوانهاى سینه بیرون مى­آید.«7» قطعاً خدایی که او را از این مادّه آفریده، مى­تواند او را حفظ کند و بازگرداند؛«8» در روزى که نهانها (نیات پنهانی در پس پرده انکارِ حفظ انسان و بازگرداندن او) سنجیده شود و خالص از ناخالص جدا گردد.«9» پس براى او هیچ نیرویى نیست که عذاب را از خود دور کند و یاورى نیز ندارد که عذاب را از او بگرداند.«10»

 

جهت هدایتی سیاق اول:

قدرت خدا بر حفظ و بازگرداندن انسان

خدا بر نفس هر انسانی نگهبانی گماشته است تا او را حفظ کند و قدرت بازگرداندن انسان را دارد.

 

آیه 11 - 17

وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ (11) وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ (12) إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ (13) وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ (14) إِنَّهُمْ یَکیدُونَ کَیْداً (15) وَ أَکیدُ کَیْداً (16) فَمَهِّلِ الْکافِرینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً (17)

 

خدای متعالی با قسمهایی هدفمند، گماشتگی نگهبان بر نفس انسان را مورد تأکید قرار می­دهد و بر همین اساس، آدمی را به قدرت خویش برای حفظ و بازگرداندن انسان پس از مرگ توجه می­دهد، ولی منکران، سخنان روشن خدا را مبهم و کلام جدّی او را شوخی معرفی می­کنند. این کید آنان برای بی­اثر ساختن هدایت قرآنی انسان به سوی حتمیتِ حفظ و معاد است و خدای حکیم چنین پاسخ می­دهد:

سوگند به آسمان که دارای خاصیت بازگرداندن است«11» و سوگند به زمین که دارای خاصیت شکافتن است. (آسمان با بازگرداندن آب و زمین با شکافتن و رویاندن گیاه، نمایشی دائمی از قدرت خدا بر بازگرداندن پس از مردن را به اجرا در می­آورند. روح انسان در آسمانی با خاصیت بازگرداندن حفظ می­شود و جسم او در زمینی با خاصیت شکافتن و رویاندن فرو می­رود. پس دیگر جایی برای ابهام نسبت به قدرت خدا بر حفظ و بازگرداندن انسان باقی نمی­ماند.)«12» سوگند به آسمانی چنین و زمینی چنان که بیان قدرت خدا بر حفظ و بازگرداندن انسان، سخنى است که حق را از باطل جدا مى سازد«13» و آن سخنى شوخى نیست.«14»

کافران نسبت به حقیقت حفظ و بازگرداندن انسان برای حساب و کتاب و جزا سخت نیرنگ مى کنند تا بدین وسیله این حقیقت را مانند یک امر مبهم و یا حداکثر شوخی، جلوه دهند«15» و من نیز با مهلت دادن به آنان، خامشان مى­کنم تا در گمراهى بمانند و به کیفر کردارشان گرفتار آیند.«16» ای رسول ما! حال که چنین است، کافران را مهلت ده و برای ایشان تقاضای عذاب نکن و اندک زمانى به آنان فرصت ده.«17» آری باید بدانند که فرصت داده شده به ایشان نشانه حقّانیتشان نیست، بلکه نمود مکر خدا دربرابر مکرشان است.

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

پاسخ نیرنگ منکرانِ حفظ و بازگرداندن انسان؛

کافران که منکر حفظ انسان و قدرت خدا بر بازگرداندن او هستند، در فضایی آمیخته با نیرنگ، انکار خود را ادامه می­دهند و سخنان خدا را جدّی نمی­دانند. آنان بدانند که سخنان قرآن، حق را از باطل جدا می­کند و شوخی نیست و فرصتِ داده شده به ایشان، فرصتی اندک و از باب مکر خدا دربرابر مکر آنان است.

 

سیر هدایتی سوره

می­خواهند حقیقت بازگشتن پس از مرگ برای محاسبه و جزا را انکار کنند؛ به همین منظور به انکار مقدمه آن می­پردازند و می­گویند اگر قرار بر بازگرداندن مردگان و رسیدگی به امورشان است، باید همه مردگانِ بی­شمار آدمیان با تمام افکار، گرایشها و اعمالشان حفظ شوند؛ در غیر این صورت، خبر معاد، خبر از امری غیر واقع خواهد بود؛ حال کیست که حفظ انسانها را ضمانت کند؟ اصلا مگر چنین امری ممکن است؟!

کافی است به نظام حفظ آسمان نظر کنند. آسمان با این عظمت، با اجرام نورانی حفظ می­شود. آیا یادآوری سیستم حفظ آسمان برای تأکید بر حقیقت حفظ انسان، کافی نیست؟ آری، بی­تردید بر هر انسانی حافظ و نگهبانی گمارده شده است تا او و عقاید و علایق و رفتارهایش را حفظ کند. حال که چنین است، آدمی خودش را با آسمان مقایسه کند و به مادّه اولیه خلق خویش نظر کند. حفظ آسمان دشوارتر است یا حفظ موجودی کوچک که از قطره­ آبی جهنده آفریده شده است؟ او باید بداند خدایی که این موجود را آفریده، توان حفظ کردن و بازگرداندن او را نیز دارد.

مکر می­کنند و این حقیقت را جدّی نمی­دانند. پاسخ خدا تأکیدی دوباره و خبر دادن از مکری دربرابر مکر ایشان است. مکر خدا فرصتی است که به آنان می­دهد تا در خیال باطلشان غوطه­ور شوند و با بدترین عذابها مواجه گردند.

 

جهت هدایتی سوره مبارکه طارق:

تأکید بر قدرت خدا برای حفظ و بازگرداندن انسان و هشدار به منکران مکّار

بی­تردید خدا بر هر نفسی حافظی گماشته است که او را حفظ می­کند و قدرت بازگرداندن انسان را نیز دارد. منکران این حقیقت بدانند که این سخن، جدّی است و فرصتِ داده شده به ایشان، از باب مکر خدا دربرابر مکر آنان است.

 

صدق الله العلی العظیم



[1] (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکمُ‏ْ سَبْعَ طَرَائقَ) (سوره مؤمنون، آیه 17).

[2] (الطارق: السالک للطریق) (المفردات فی غریب القرآن، ص518).

[3] (إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ * وَ حِفْظًا مِّن کلُ‏ِّ شَیْطَانٍ مَّارِدٍ * لَّا یَسَّمَّعُونَ إِلىَ الْمَلَا الْأَعْلىَ‏ وَ یُقْذَفُونَ مِن کلُ‏ِّ جَانِبٍ* دُحُورًا  وَ لَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ * إِلَّا مَنْ خَطِفَ الخَْطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شهَِابٌ ثَاقِبٌ) (سوره صافات، آیات 6 تا 10).

متن آموزشی سوره مبارکه اعلی

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 5

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى (1) الَّذی خَلَقَ فَسَوَّى (2) وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدى‏ (3) وَ الَّذی أَخْرَجَ الْمَرْعى‏ (4) فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى‏ (5)

 

آیا می­توانم وحی قرآنی را دریافت کنم و آن را فراموش نکنم؟ آیا برای ابلاغ وحی آماده هستم و این امر خطیر بر من دشوار نیست؟ برفرض که توان دریافت، حفظ و ابلاغ وحی را داشته باشم، آیا مردم پذیرش آن را دارند؟ می­­بینم که بسیاری از آدمیان تذکرات وحیانی مرا به گوش جان نمی­شنوند و نمی­پذیرند. با این حال، آیا باز هم فایده­ای در ادامه راه ابلاغ وحی قرآنی هست؟ کم­بهرگی یا بی­بهرگی مردمان از هدایت تشریعی، ناشی از چیست؟ آیا در شبکه انتقال هدایت تشریعی الهی به انسانها نقصی هست؟ یعنی آیا من که واسطه هدایت تشریعی هستم، در انجام وظیفه خویش دچار کاستی هستم یا مسئله دیگری در میان است؟

ای رسول ما! منزّه شمار نام پروردگارت را که از همگان برتر است؛«1» همان که موجودات را آفرید و اجزاى آنها را هماهنگ ساخت«2» و آن که براى آفریدگان حدّى معیّن کرد و آنها را به آنچه برایشان تقدیر کرده است، هدایت کرد«3» و آن که علوفه چراگاهها را رویانید،«4» سپس آن را خشک و تیره-گون ساخت.«5»

آری، خدا سرسلسله بی­همتای هدایت تکوینی است و اگر اندازه رشد علفها کم و بهره­شان از هدایت تکوینی الهی ناچیز است، اقتضای ظرف محدودشان است، نه نشانه نقصی در سیستم هدایت تکوینی.

در این آیات، مثال محسوس بیان شد تا راهنمای معقول شود. خدا تنها کسی است که عهده­دار هدایت تشریعی است و اگر اندازه رشد و کمال برخی از آدمیان کم است و از هدایت تشریعی، بی­بهره­ یا کم­بهره­اند، ناشی از سوء اختیار خود آنان است، نه نشانه نقصی در سیستم هدایت تشریعی یا کاستی در شبکه انتقال تذکرات وحیانی.

 

جهت هدایتی سیاق اول:

فرمان تسبیح اسم پروردگار به پیامبر6

ای رسول ما! اسم پروردگار بلندمرتبه­ات را منزّه دان؛ کسی که هدایت تکوینی به دست اوست و همو حد رشد برخی از مخلوقات را ناچیز و بهره­ آنها را از هدایت تکوینی، کم قرار داده است.

 

آیه 6 - 13

سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسى‏ (6) إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما یَخْفى‏ (7) وَ نُیَسِّرُکَ لِلْیُسْرى‏ (8) فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکْرى‏ (9) سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشى‏ (10) وَ یَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى (11) الَّذی یَصْلَى النَّارَ الْکُبْرى‏ (12) ثُمَّ لا یَمُوتُ فیها وَ لا یَحْیى‏ (13)

 

ای رسول ما! جایی برای نگرانی نسبت به توانایی دریافت، حفظ و ابلاغ وحی و ابهام نسبت به نتیجه آن نیست؛ به زودى تو را بر خواندن قرآن توانا خواهیم ساخت؛ به گونه­اى که آن را فراموش نمى­کنى«6» مگر آنچه خدا بخواهد. به یقین او آشکار و آنچه را نهان مى­شود، مى­داند. تو در حفظ هدایت تشریعی وحیانی، مستقل نیستی و اراده خدا بر این امر حاکم است.«7» و تو را چنان آماده می­سازیم که آسان­ترین راه را براى فراخوانىِ مردم برگزینى.«8» پس تردیدی به دل راه مده و برمبنای وحی قرآنی یادآوری کن که یادآوری کردن سودمند است.«9» به زودى آن کس که از خدا بیم دارد، متذکّر خواهد شد«10» و آن کس که تیره­بخت­ترین است و در دل از خدا بیمى ندارد، از تذکار قرآن دورى خواهد گزید؛«11» همو که به بزرگ­ترین آتش درمى­آید و در آن ماندگار مى­شود.«12» آن گاه نه در آن مى­میرد تا عذاب نبیند و نه از آن رهایى مى­یابد تا به حیاتى آسوده رسد.«13»

آری، پذیرش تذکرات وحیانی رسول خدا6 ناشی از خشیت است و دوری از تذکرات وحیانی آن حضرت نشانه نقص و کاستی در سیستم هدایت تشریعی یا کمبودی در شبکه انتقال آن نیست، بلکه علامت شقاوت و بدبختی و موجب عذاب آنان است. به همین دلیل پیامبر خدا6 نسبت به بازتاب مردمی تذکر وحیانیِ خویش مسئولیتی ندارد و این مردم هستند که نسبت به عکس العمل خویش در قبال تذکر وحیانی او مسئول­اند.

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

فرمان تذکر وحیانی به رسول الله6

ای رسول ما! امکان دریافت، حفظ و ابلاغ وحی را برای تو فراهم می­سازیم. تو براساس وحی تذکر بده و بدان که نسبت به عکس العمل مردم در قبال تذکر خود مسئول نیستی.

 

آیه 14 - 19

قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى (14) وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (15) بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا (16) وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏ (17) إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولى‏ (18) صُحُفِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى‏ (19)

 

ای شقاوتمندانی که از تذکرات وحیانی رسول خدا دوری می­کنید! بدانید که قطعاً رستگار شد کسى که خود را از پلیدىها پاک ساخت«14» و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد.«15» اما شما به پاکى نمى­گرایید و نام پروردگارتان را یاد نمی­کنید، بلکه زندگى دنیا را برمى­گزینید،«16» در صورتى که سراى آخرت بهتر و پاینده­تر است.«17»

قطعاً این حقیقت در کتابهاى آسمانى نخستین وجود دارد؛«18» در کتابهاى ابراهیم و موسى.«19»

 

جهت هدایتی سیاق سوم:

حقیقتی در همه کتب آسمانی: با ترجیح حیات دنیا بر آخرت، به رستگاری نمی­رسید

رستگاری در گرو تزکیه و یاد خداست. کسی که دنیا را بر آخرت ترجیح می­دهد، هرگز تزکیه نمی­شود و در غفلت از خدا غوطه­ور و گرفتار شقاوت خواهد بود.

 

سیر هدایتی سوره

مردی از جانب خدا مبعوث شده است تا واسطه هدایت تشریعی باشد. مردمی را می­بیند که از تذکرات وحیانی او دوری می­کنند. از ضعف خویش برای حفظ و ابلاغ وحی نگران است. نسبت به سودمندی تذکرات وحیانی خویش برای این جامعه قرآن­گریز درتردید است. خود را دربرابر بازتاب مردمی تذکرات وحیانی خود مسئول می­بیند.

سوی دیگر، مردمی هستند که از تذکرات او دوری می­جویند و آهنگ تزکیه و یاد خدا و قصد پیوستن به جرگه نمازگزاران را ندارند. وحی الهی چنین ره می­نماید:

ای فرستاده ما! نزاهت نام پروردگار بلند مرتبه­ات را مورد توجه قرار ده و با مطالعه روند هدایت تکوینی، از فضای ابهام و تردید نسبت به جریان هدایت تشریعی فاصله بگیر! ما تو را برای حفظ و ابلاغ وحی آماده می­کنیم. تو تذکر بده و نسبت به سودمندی آن تردید نکن و بدان که مسئولیت عکس العمل مردمان در قبال تذکرات وحیانی تو بر عهده خود ایشان است و متوجه تو نیست.

و ای دوری­کنندگان از تذکرات وحیانی رسول ما! بدانید که رستگاری شما در گرو پاکی و یاد خداست و تا وقتی که دل در بند دنیا دارید، به رستگاری نخواهید رسید. این حقیقتی نوپدید نیست و در همه کتاب­های آسمانی پیشین و از جمله در صحف ابراهیم و موسی3 آمده است.

به این ترتیب، فضایی که می­توانست جریان مبارک تذکر وحیانی را تحت تأثیر قرار دهد، خنثی می­گردد و دوام این روند مبارک از جانب خدا ضمانت می­شود و راه بهره­مندی هرچه بیشتر انسانها از این مایه حیات روحانی مشخص می­گردد.

 

جهت هدایتی سوره مبارکه اعلی:

راهنمایی پیامبر6 برای حفظ روند تذکر وحیانی و هدایت مردم به سوی بهره­مندی از آن

ای رسول ما! هدایت تشریعی همانند هدایت تکوینی، در دست خداست و هیچ کمبودی ندارد. با پشتیبانی پروردگارت راه تذکر وحیانی را ادامه بده و نسبت به نتیجه آن نگران مباش. ای مردم! تا زمانی که دنیا را بر آخرت ترجیح می­دهید، از تذکر وحیانی رسول خدا6 بهره­مند نمی­شوید و به رستگاری نمی­رسید.

 

صدق الله العلی العظیم

متن آموزشی سوره مبارکه غاشیه

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 16

هَلْ أَتاکَ حَدیثُ الْغاشِیَةِ (1) وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ (2) عامِلَةٌ ناصِبَةٌ (3) تَصْلى‏ ناراً حامِیَةً (4) تُسْقى‏ مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ (5) لَیْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاَّ مِنْ ضَریعٍ (6) لا یُسْمِنُ وَ لا یُغْنی‏ مِنْ جُوعٍ (7) وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ (8) لِسَعْیِها راضِیَةٌ (9) فی‏ جَنَّةٍ عالِیَةٍ (10) لا تَسْمَعُ فیها لاغِیَةً (11) فیها عَیْنٌ جارِیَةٌ (12) فیها سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ (13) وَ أَکْوابٌ مَوْضُوعَةٌ (14) وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ (15) وَ زَرابِیُّ مَبْثُوثَةٌ (16)

 

خدا را به عنوان آفریدگار (خالق) می­پذیرند، ولی او را پروردگار (ربّ) نمی­دانند و در نتیجه، او را در مقام تشریع نمی­دانند و مطابق شریعت الهی عمل نمی­کنند. در نقطه مقابلِ ایشان کسانی هستند که خدای خالق را ربّ خویش می­دانند و طبق شریعت او رفتار می­کنند. تفاوت عاقبت این دو گروه چیست؟

آیا خبر آن رویداد فراگیر (روز قیامت) به تو رسیده است؟«1» چهره­هایی در آن روز خوار و زبون­اند.«2» آنان در دنیا عمل کرده و در آخرت خسته و رنجورند.[1]«3» به آتشی بسیار سوزان در مى­آیند و در آن ماندگارند.«4» از چشمه­اى بس داغ به آنان نوشانده می­شود.«5» غذایى جز خارِ خشکیده ندارند.«6» غذایى که نه فربه مى­سازد و نه گرسنگى را چاره مى­کند.«7» چهره­هایی در آن روز خرّم و شاداب­اند.«8» از تلاشى که در دنیا کرده­اند، خشنودند.«9» در بهشتى برین جاى خواهند گرفت.«10» در آنجا سخن بیهوده­اى نمى­شنوند.«11» در آنجا چشمه­هایى است روان.«12» در آنجاست تختهایى بلند«13» و تنگهایى نهاده شده«14» و بالشهایى کنار هم چیده«15» و فرشهایى فاخر و گسترده.«16»

 

جهت هدایتی سیاق اول:

اقسام چهره­­ها در رویداد فراگیر قیامت

چهره­هایی خوار و زبون که از اعمالشان جز رنج، نصیبی نبرده­اند و عذاب می­شوند و چهره­هایی خرم و شاداب که از تلاش خویش رضایت دارند و پاداش می­گیرند.

 

آیه 17 - 26

أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ (17) وَ إِلَى السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ (18) وَ إِلَى الْجِبالِ کَیْفَ نُصِبَتْ (19) وَ إِلَى الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ (20) فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ (21) لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ (22) إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى وَ کَفَرَ (23) فَیُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذابَ الْأَکْبَرَ (24) إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُمْ (25) ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ (26)

 

اینان که خدا را آفریدگار می­دانند، چگونه است که او را پروردگار نمی­دانند؟ آیا ربوبیت (پروردگاری) از خالقیت (آفریدگاری) جداست؟

آیا براى اینکه به ربوبیت خدا پى ببرند، به شتران نمى­نگرند که چگونه آفریده شده­اند؟ آیا کیفیت خلق شتران از اصل خلق آنان جداست؟ بی­تردید همان­کس که شتران را آفریده، به گونه­ای آفریده است که روزهای متمادی، بدون نیاز به آب و غذا در صحرای خشک و سوزان، بر روی شنزار­های صعب العبور و در میان طوفان شن و خاک حرکت کند و سوار و کالای محمول را منتقل سازد. آیا این کیفیت آفرینش (تدبیر) از اصل آفرینش جداست و آیا آفریدگار شتر، پروردگاری تدبیر کننده نیست؟«17» و به آسمان  نمی­نگرند که چگونه برافراشته شده است؟ آسمان فقط در صورتی آسمان است که برافراشته باشد؛ پس آیا آفرینش آسمان، چیزی جز برافراشتن آن است و آیا برافراشتن آسمان، امری جز تدبیر است و آیا برافرازنده آن، کسی غیر از ربّ است؟«18» و به کوهها  نمی­نگرند که چگونه روى زمین نصب شده­اند؟ کوه، تنها در صورتی کوه است که روی زمین نصب شده باشد؛ پس آیا آفرینش کوه، چیزی جز نصب آن بر روی زمین است و آیا نصب کوه، امری جز تدبیر است و آیا نصب­کننده آن، کسی غیر از ربّ است؟«19» و به زمین  نمی­نگرند که چگونه گسترده و هموار شده است؟ زمین، تنها در صورتی زمین است که گسترده و هموار باشد؛ پس آیا آفرینش زمین، چیزی جز تسطیح آن برای فراهم­سازی امکان سکونت است و آیا تسطیح زمین، امری جز تدبیر است و آیا تسطیح­کننده آن، غیر از ربّ است؟«20» پس ربوبیّت بى­همتاى خدای خالق را به مردم تذکّر ده که تو فقط تذکّردهنده­اى.«21» تو بر آنان چیره نیستى،«22» مگر کسى که از تذکّر تو روى برتابد و به ربوبیت خدای خالق کفر ورزد«23» که خدا او را به بزرگ­ترین عذاب، کیفر خواهد داد؛«24» زیرا همانا بازگشت مردم به سوى ماست.«25» آن­گاه حساب اعمالشان برعهده ما خواهد بود.«26»

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

تهدید پشت­کنندگان به تذکر نبوی و کافران به توحید ربوبی

کسانی که به تذکر رسول خدا6 برای هدایت به ربوبیت خدای خالق، پشت می­کنند و کفر می­ورزند، منتظر عذاب سخت خدا در روز قیامت باشند.

 

سیر هدایتی سوره

آری، منکران لجوج ربوبیت آفریدگار، برای خدا حق تشریع هم قائل نمی­شوند و به جای عمل به دستورات و فرامین پروردگار، مطابق هوای نفس و منافع زودگذر مادی خویش عمل می­کنند و مسلماً چنین عملی، نتیجه­ای جز خستگی نخواهد داشت. در نقطه مقابل، کسانی که به ربوبیت آفریدگار مؤمن باشند، اعمالشان مطابق تشریع پروردگار و منتهی به جزای خیر است و در رویداد فراگیر قیامت، از سعی خویش در دنیا راضی و خشنود خواهند بود و این رضایت در چهره­هایشان هویدا خواهد شد.

با اندک توجهی به کیفیت آفرینش، تدبیر و ربوبیت را از خالقیت جدا نخواهیم پنداشت و گرفتار کفر به ربوبیت نمی­گردیم. کیفیت خلق شتران، برافراشتن آسمان، نصب کوهها و تسطیح زمین، به وضوح بر ربوبیت خالق آنها دلالت دارد؛ بدین ترتیب، با این وجود چه جایی برای کفر به ربوبیت الهی باقی خواهد بود؟

به رغم این، می­بینیم که کسانی بر کفر به ربوبیت پافشاری می­کنند؛ تا جایی که رسول مکرم و شفیق اسلام6 را به اصرار وامی­دارند، اما خدای متعالی چنین ره می­نماید که تذکر کافی است و نیازی به اصرار نیست؛ زیرا بازگشت همگان به سوی خداست و حساب همگان بر عهده خداست. بنابراین هر کس از تذکر رسول خدا6 برای هدایت به ربوبیت الهی رویگردان باشد و به ربوبیت خدا کفر ورزد، به عذابی سخت گرفتار خواهد شد.

 

جهت هدایتی سوره مبارکه غاشیه:

رویداد فراگیر قیامت، روز ظهور نتیجه رویگردانی از تذکر رسول خدا6 و کفر به ربوبیت

در رویداد فراگیر قیامت، کسانی که به تذکر پیامبر6 برای هدایت به ربوبیت آفریدگار پشت می­کنند و کفر می­ورزند، صاحب چهره­هایی زبون هستند و از اعمال خود جز ملالت، بهره­ای ندارند و به سختی عذاب می­شوند و کسانی که تذکر آن حضرت را می­پذیرند و به ربوبیت آفریدگار ایمان می­آورند، صاحب چهره­هایی شاداب هستند و از تلاش خود خشنودند و به پاداشی بسیار نیکو می­رسند.

 

صدق الله العلی العظیم



[1]. تقابل «عاملة ناصبة» با «لسعیها راضیة» می­فهماند که ظرف «عاملة»، دنیا و ظرف «ناصبة»، آخرت است (المیزان، ج20، ص273).

متن آموزشی سوره مبارکه فجر

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 5

وَ الْفَجْرِ (1) وَ لَیالٍ عَشْرٍ (2) وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ (3) وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ (4) هَلْ فی‏ ذلِکَ قَسَمٌ لِذی حِجْرٍ (5)

 

ظلمت دنیاگرایی فضا را فراگرفته است. مال ­اندوزان ارج و قرب فراوانی دارند و هر کس براساس میزان دارایی خود، برای خویش کرامت و بزرگی قائل است.  در  ا/.ین میانه تاریک و پرظلمت، یتیم و مسکین فراموش شده­، حقشان پامال اغنیای دنیاطلب می­گردد. آیات وحی برای اصلاح این بینش غلط و انذار نسبت به عواقب آن، لمعه نور خود را بر گستره افکار بشر فرو می­افکند:

سوگند به سپیده­دم (صبح روز قربان)«1» و به شبهاى دهگانه با عظمت (دهه اول ماه ذی­حجه)«2» و به آن جفت و طاق (روز تَرویه و عَرَفه)«3» و به شب، آن گاه که در حال گذر است.«4» آیا در اینها که یاد شد، براى خردمندى که حق را از باطل تشخیص دهد، سوگندى رساست؟«5»

سپیده­دم، شکافنده ظلمت است و صبح روز قربان، میعاد دل بریدن از دنیا و عبودیت پروردگار. دهه اول ماه ذیحجه، روز ترویه و عرفه نیز بر همین منوال است. این سوگندها در راستای تأکید جهت هدایتی سوره است.

 

جهت هدایتی سیاق اول:

سوگند برای تأکید جهت هدایتی سوره

سوگند به میـعادهـای دل ­بریدن از دنیا، در راستای تأکید بر جهت هدایتی سوره.

 

آیه 6 – 14

أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ (6) إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ (7) الَّتی‏ لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ (8) وَ ثَمُودَ الَّذینَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ (9) وَ فِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتادِ (10) الَّذینَ طَغَوْا فِی الْبِلادِ (11) فَأَکْثَرُوا فیهَا الْفَسادَ (12) فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذابٍ (13) ِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ (14)

 

إغرق مظاهر دنیوی هستند و نعمات و امکانات مادی احاطه­شان کرده است؛ به پیامبر اعظم6 و اطرافیان ایشان با دیده حقارت می­نگرند و با تکیه بر قدرت دنیوی خود دربرابر ایشان گردن­کشی و طغیان می­کنند.

(ای پیامبر) آیا ندیدی که پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟«6» با ارم، آن شهرى که پایه­­ها و ستونها (و قصرها و بناهاى عالى) داشت«7» که مانند آن در هیچ یک از شهرها ساخته نشده بود«8» و با قوم ثمود چه کرد؟ همانان که در آن درّه، صخره ها را مى­کندند و در کوهها خانه مى­ساختند.«9» آیا ندانسته­اى که خدا با فرعون که صاحب میخها بود، چه کرد؟«10» همان کسانى که در شهرها سر به طغیان برداشتند«11» و در آنها تباهى بسیار به بار آوردند.«12» پس پروردگارت تازیانه عذابی شدید و متوالی را بر آنها فرود آورد.«13» چرا که قطعاً پروردگار تو در کمینگاه اعمال بندگان است و زمانی که به طغیان و سرکشی رسند، آنان را عذاب سختی خواهد کرد.«14»

عاقبت مذکور در این کلام، مربوط به کسانی است که قدرت و شوکت خاصی در این دنیا داشته و چند روزی از آن بهره­مند بوده­اند و با اتکا به این قدرت ظاهری، طغیان و فساد پیشه کرده بودند. خدای متعالی به رسول خود6 می­فرماید که آیا ندیدی پروردگار تو با آن طغیانگران چه کرد؟  و پس از بیان عذاب سخت آنان، علت آن را  ذکر می­کند و بدین ترتیب، به طغیانگران معاصر قرآن نیز هشدار می­دهد؛ همانان که همچون سرکشان پیشین، از کمین الهی غافل هستند و با غوطه خوردن در نعمت و دارایی، فرعون ­صفتانه با پیامبر اکرم6 مخالفت می­کنند؛ بدانند پروردگار او در کمین است و در ورای این نعمات و داراییهای دنیوی، آنان را رصد می­کند و در هر زمانی که صلاح بداند، با عذاب سخت خود با ایشان برخورد خواهد کرد.

 

جهت هدایتی سیاق دوم:

تهدید دنیاگرایان طغیانگر

عذاب سخت و دردناک، سرنوشتی است که پروردگار برای دنیازدگان طغیانگر رقم زده است؛ چرا که او در کمینگاه است.

 

آیه 15 تا 26

فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ (15) وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ (16) کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ (17) وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْکینِ (18) وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا (19) وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا (20) کَلاَّ إِذا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا (21) وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا (22) وَ جی‏ءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّکْرى‏ (23) یَقُولُ یا لَیْتَنی‏ قَدَّمْتُ لِحَیاتی‏ (24) فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ (25) وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ (26)

 

چرا انسان گرفتار طغیان می­شود و مکنت و ثروت دنیا او را سرکش و متجاوز می­کند؟

اما انسان به گونه­ای است که وقتى پروردگارش او را مى­آزماید، بدین طریق که عزیزش مى­دارد و نعمتش مى­بخشد، مى­گوید: پروردگارم مرا عزیز داشته و انجام هر کارى را  بر من روا دانسته است«15» و امّا وقتى او را مى­آزماید، بدین طریق که روزى را بر او تنگ مى گیرد، مى­گوید: پروردگارم مرا خوار شمرده است.«16» نه، هرگز چنین نیست که خوارى در بینوایى و کرامت در توانگرى باشد؛ اینها وسیله آزمایش شماست؛ بلکه واقعیت این است که شما یتیم را (از مال پدر محروم کرده و) گرامى نمى­دارید«17» و یکدیگر را بر اطعام بینوا ترغیب نمى­کنید«18» و میراث یتیمان را همان­گونه که هست، بدون تمییز حلال و حرام آن، یکجا مى­خورید«19» و مال را بسیار زیاد دوست مى­دارید.«20»    

آری، شما برای دنیا ارزش استقلالی قائلید و به همین دلیل، نعمت بخشیدن خدا را، ارزش دادن خدا به خود (اکرام) می­دانید و سلب نعمت را، سلب ارزش از خود (اهانت) به شمار می­آورید و به این ترتیب، از جنبه ابتلاییِ دادن و گرفتن نعمات غافل می­شوید و با توهم اکرام و اهانت، دچار طغیان و سرکشی می­گردید.

آرى، هرگز این نگاه استقلالی به مال دنیا و حب شدید به آن درست نبوده و راه به جایی نخواهد برد؛ آن گاه که زمین را خرد و ذرّه ذرّه گردانند«21» و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان، صف در صف بیایند«22» و دوزخ در آن روز آورده شود؛ آن روز انسان متوجه مى­شود که همه نعمتها و محنتها وسیله آزمون الهى بوده است، ولى این توجه کجا براى او سودمند است؟«23» آن روز انسان مى گوید: اى کاش براى زندگى آخرتم که حیات واقعى است، کار شایسته­اى پیش فرستاده بودم.«24» پس در آن روز هیچ کس به سختىِ عذاب خدا عذاب نکند«25» و هیچ کس به سختىِ در بند کشیدن او در بند نکشد.«26»

 

جهت هدایتی سیاق سوم:

توبیخ نظام فکری و عملی دنیامحور

توبیخ و انذار کسانی که برای مال دنیا ارزش اصالی قائلند و از حیثیت ابتلایی و امتحانیِ انعام و امساک الهی غفلت می­ورزند.

 

آیه 27 - 30

یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (27) ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً (28) فَادْخُلی‏ فی‏ عِبادی (29) وَ ادْخُلی‏ جَنَّتی‏ (30)

 

در آن میانه پراضطراب که جهنم غرّان، کشان کشان به عرصه آورده شده و هیچ کس به سختی عذاب خدا عذاب نکند و به سختیِ او در بند نکشد، به نفس آرام و مطمئن خطاب می­رسد که آسوده از همه این پریشانیهای محشر، مستقیم به سوی پروردگار خود بازگرد؛ مگر او کیست و چه کرده است که با چنین آرامش و اکرام و اجلال خاص به سوی بهشت مخصوص پروردگار خوانده می­شود؟

آری، او نفس مطمئنه است؛ همو که به سوی پروردگار خود آرام گرفته و به آنچه او رضایت دارد، راضی می­شود و در نتیجه، دنیا را سرای گذر دانسته، دادن نعمت و تنگی رزق را ابتلا و امتحان الهی می­داند و به همین سبب، زیادی نعمت، او را به طغیان و تباهی و استکبار نمی­کشد و فقر و نداری، او را در ورطه کفر و ترک شکر قرار نمی­دهد، بلکه او در جایگاه عبودیت استقرار می­یابد و با افراط یا تفریط، از صراط مستقیم منحرف نمی­گردد.

اى نفس مطمَئنّه و آرام«27» به سوى پروردگارت بازگرد که تو به پیشامدهایى که او برایت مقدّر کرد و به احکام و آیینى که براى تو مقرّر داشت، خشنود بودى و خدا نیز از تو خشنود بود.«28» این­گونه مرا بندگى کردى، پس در میان بندگان راستین من درآى.«29» و به بهشت من وارد شو.«30»

 

جهت هدایتی سیاق چهارم:

بشارت به نفس مطمئنه

اطمینان و آرامش برخاسته از نگرش ابتلایی به دنیا، مایه آرامش و سعادت در عرصه معاد.

سیر هدایتی سوره

در فضایی که دارایی، ملاک کرامت و بزرگی به حساب آید، هر چه بر میزان بهره­مندی از نعمات و امکانات دنیوی افزوده شود، بر میزان طغیان و سرکشی و دنیاگرایی اضافه خواهد شد. در چنین فضایی، توانگران با تکیه بر دارایی خود، در مقابل رسول حق و منادی معاد جبهه می­گیرند و کسانی که از روزی کمی برخوردارند، کفران پیشه کرده، به فکر آماده شدن برای روز واپسین نخواهند بود.

همه چیز براساس مال دنیا تعریف می­شود و احساس قدرت کاذب، روحیه ایستادگی در مقابل حق را در آنان تقویت می­کند و همین سرمنشأ فراگیری فساد می­گردد.

سوره مبارکه در چنین فضایی وارد میدان هدایت می­شود: ابتدا با سوگندهایی ذهن صاحبان خرد را جلب محتوای خود می­کند. آن­گاه با خطاب به رسول خود6، از طغیانگرانی یاد می­کند که پروردگار سرنوشت بدی برایشان رقم زده است؛ کسانی که از جهت بهره­مندی از امکانات مادی و مظاهر قدرت، در اوج بودند، اما طغیان کردند و فساد را در زمین گستردند و پروردگار، تازیانه عذاب را بر سرشان نواخت؛ چرا که او در ورای این نعمات و داراییها در کمین بود.

پس از بیان عاقبت آن اقوام دنیازده و طغیانگر، به اصل و ریشه فکری و عملی طغیان می­پردازد. چه توهم، علقه یا رفتاری سبب می­شود که انسان از پی دارایی و احساس قدرت در دنیا، سر به طغیان نهد و از رصد و کمین الهی غافل گردد؟ آری، توهم اکرام و اهانت به گاه انعام و امساک نعمت، ترک یتیم­نوازی، دوری از تشویق به اطعام مساکین، چپاول مال یتیم و در یک کلام، علقه شدید به مال دنیا انسان را از جنبه ابتلایی دنیا غافل می­کند و دچار طغیان می­سازد.

دیگر تنها امیدِ این محب سرسپرده مال دنیا، ترساندن او از قیامت است؛ روزی که زمین استوار زیر پایش را ذره ذره گردانند و امر پروردگار و فرشتگان او صف در صف بیاید و جهنم سوزان آورده شود. او باید بداند که اگر در دنیا از خواب این غفلت بیدار نشود، در آن روز خواهد شد، اما با حسرتی جانسوز. از یک سو سرنوشت ابدی خود را می­نگرد و از سوی دیگر، دستان خالی خود را؛ دستانی که برای هیچ یتیم و نیازمندی آشنا نیست و آلودگی دست­اندازی بر مال دیگران بر آن نمایان است، اما دیگر چه سود؟!

آیا همگان در این گرداب دنیاپرستی غرق می­گردند و چنین عاقبتی را در پیش دارند؟ نه، تو ای نفس مطمئنه که امواج بلا و مصیبت یا دارایی و نعمت، دریای آرام وجودت را متلاطم نساخت و با نگرش ابتلاییِ خود به دنیا، نه داشتن آن به طغیانت کشید و نه فقدانش به کفران! تو در نهایت اکرام و اجلال به سوی پروردگارت باز گرد، در حالی که از او راضی هستی و او از تو خوشنود و در زمره بندگان و میانه بهشت مخصوص او وارد شو!

 

جهت هدایتی سوره مبارکه فجر:

توبیخ و انذار نسبت به دنیاگرایی

دلبستگی  و حب شدید مال دنیا، منشأ شکست در امتحان الهی و ریشه طغیان و کفران عاقبت­سوز است.

 

صدق الله العلی العظیم