تدبر در قرآن کریم
فیلم آموزشی سوره مبارکه مطففین

صوت آموزشی سوره مبارکه مطففین

متن آموزشی سوره مبارکه مطففین

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

بخوان این سوره را به نام خدای رحمتگر مهربان

آیه 1 - 6

وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ (1) الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ (2) وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ (3) أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ (4) لِیَوْمٍ عَظیمٍ (5) یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ (6)

انسان، موجودی اجتماعی و تار و پود هر جامعه­، روابط انسانی است. صلاح جامعه بشری مبتنی بر سلامت رابطه آدمیان با یکدیگر و آن نیز منوط به رعایت کامل حقوق دیگران و آمادگی برای گذشت از کاستی حقوق خویش است. این سخن بدین معنی است که استیفای تام حقوق خویش در کنار عدم ایفای کامل حقوق دیگران، روابط انسانی را بیمار کرده و به فساد جامعه بشری منتهی می­گردد. نام این پدیده مشکل­ساز، تطفیف است که گاهی با عبارت کم­فروشی از آن یاد می­شود. رذیله­ای که محدود به خرید و فروش مصطلح نیست و مصداق آن در انواع تعاملات انسانی قابل مشاهده است.

خانواده یک جامعه کوچک انسانی است. اگر هر کدام از اعضای خانواده گرفتار تطفیف و در پی استیفای کامل حقوق خویش باشد، بی­آنکه برای ایفای کامل حقوق دیگران بکوشد، چه خواهد شد؟

خرید و فروش، تجارت و صنعت، تعلیم و تعلم و... نیز مظاهر دیگری از جامعه بشری است. اگر خریداران و فروشندگان، تاجران و اهل صنایع، معلمان و متعلمان و... هر یک، مطففانه به فکر تحصیل کامل حقوق خویش باشند، ولی حقوق افراد مقابل خود را به طور کامل ادا نکنند، چه خواهد شد؟

معلمان و شاگردان، برادران و خواهران ایمانی، دوستان و همسایگان، دولت و ملت و... همه و همه، نمونه­هایی از جامعه هستند و صلاحشان در گرو سلامت روابط انسانی شکل­دهنده آن جوامع است. اگر روابط مذکور دچار آفت تطفیف شود، به ایجاد و توسعه فساد در متن این جوامع خواهد انجامید.

واى بر کسانى که از حقوق دیگران مى­کاهند؛«1» همانان که چون به پیمانه از مردم چیزى مى­گیرند، تمام مى­ستانند«2» و چون به پیمانه یا ترازو به آنان چیزى مى­دهند، کم مى­دهند و زیان مى­رسانند.«3» شگفتا! آیا آنان باور ندارند که برانگیخته مى­شوند؟«4» به هنگام روزى بزرگ،«5» روزى که مردم براى داورى پروردگار جهانیان از دل خاک به پا مى­خیزند.«6»

پیمانه و ترازوی هر چیز به تناسب آن است؛ بنابراین استفاده از این عبارات به معنای محدود کردن رذیله تطفیف در خرید و فروش کالا نیست؛ مثلاً اگر معیار فروش گندم، کیلوگرم باشد، معیار فروش پارچه، متر است؛ پس ترازوی معامله گندم، وسیله سنجش جرم آن و ترازوی معامله پارچه، وسیله سنجش طول و عرض آن است. به همین منوال، ترازوی سنجش تعاملات دیگر، متناسب با آنهاست. برای نمونه، ترازوی سنجش رابطه زناشویی، پدر و پسری، برادری، همسایگی و... احکام و ضوابط معروف است.

جهت هدایتی سیاق اول:

تهدید شدید مطففین

وای بر کسانی که حق خود را به طور کامل استیفا می­کنند و از حق دیگران کم می­گذارند. آیا ایشان باور ندارند که روزی برانگیخته خواهند شد؟

 

 

 

آیه 7 - 28

کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفی‏ سِجِّینٍ (7) وَ ما أَدْراکَ ما سِجِّینٌ (8) کِتابٌ مَرْقُومٌ (9) وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ (10) الَّذینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ (11) وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ إِلاَّ کُلُّ مُعْتَدٍ أَثیمٍ (12) إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ (13) کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ (14) کَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ (15) ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحیمِ (16) ثُمَّ یُقالُ هذَا الَّذی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ (17)

کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفی‏ عِلِّیِّینَ (18) وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ (19) کِتابٌ مَرْقُومٌ (20) یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ (21) إِنَّ الْأَبْرارَ لَفی‏ نَعیمٍ (22) عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ (23) تَعْرِفُ فی‏ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعیمِ (24) یُسْقَوْنَ مِنْ رَحیقٍ مَخْتُومٍ (25) خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فی‏ ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ (26) وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنیمٍ (27) عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ (28)

رذیله تطفیف، جلوه­ای از وصف قبیح فجور یا همان نافرمانی خداست؛ پس آنان که در معرض آفت تطفیف هستند، از عاقبت فاجران بشنوند و اراده اصلاح را در وجود خویش پرورش دهند.

نه هرگز، از حقوق دیگران نکاهند، زیرا قطعاً سرنوشت فاجران در سجّین (زندان جهنم) مقرّر شده است«7» و چه چیز تو را آگاه کرده است که سجّین چیست؟«8» سرنوشتى است حتمى که خدا براى فاجران مقرّر کرده است و براى همیشه در آن محبوس­اند.«9» واى بر تکذیب­کنندگان، آن­گاه که آنچه برایشان مقدر شده است، تحقّق یابد!«10» همانان که روز جزا را دروغ ­می­شمرند«11» و جز هر تجاوزکار گناه­پیشه­اى آن را دروغ نمى­شمرد.«12» هنگامى که آیات ما بر او تلاوت شود، مى­گوید: اینها افسانه­هایى است که مردمان نخستین ساخته و پرداخته­اند.«13» نه، آیات قرآن افسانه نیست، بلکه گناهانى که همواره مرتکب مى­شوند، بر دلهایشان زنگار شده است؛ ازاین رو حق را درنمى­یابند.«14» مبادا مرتکب گناه گردند که قطعاً گنهکاران در روز جزا از کرامت و قُرب پروردگارشان محروم­اند.«15» وانگهى، آنان حتماً به دوزخ درمى­آیند و در آنجا ماندگار مى­شوند.«16» آن گاه به آنان گفته مى شود: این است همان چیزى که آن را دروغ مى­شمردید.«17»

نه هرگز، از حقوق دیگران نکاهند، زیرا قطعاً سرنوشت نیکان در علیّین (مرتبه­هاى والا و درجات قرب به خدا) است«18» و چه چیز تو را آگاه کرده است که علیّین چیست؟«19» فرجامى است حتمى و مشخص«20» که مقرّبان درگاه خدا آن را مى­نگرند.«21» همانا نیکان در نعمتى فراوان به سر مى­برند.«22» آنان در حجله­ها بر تختها نشسته­اند و بهشت و نعمت­هاى آن را نظاره مى­کنند.«23» در چهره هایشان طراوت نعمت را درمى­یابى.«24» از شرابى زلال و خالص که مُهر شده است، در اختیارشان مى­گذارند.«25» شرابى که مهرش از مُشک است؛ پس سبقت گیرندگان در دستیابى به مواهب بهشتى، به ویژه این شراب ، باید بکوشند و بر یکدیگر سبقت گیرند.«26» آمیزه آن از تسنیم است؛«27» آن چشمه­اى که مقرّبان درگاه خدا از آن مى­آشامند.«28» آیا با وجود چنین پاداشی برای نیکان، باز هم باید از قیامت غفلت کرد و حقوق دیگران را ضایع ساخت؟ هرگز!

جهت هدایتی سیاق دوم:

تهدید شدید فاجران مکذّب روز جزا

تجاوزپیشگان گناهکار که قرآن را خرافه می­دانند، روز جزا را تکذیب می­کنند و لباس فجور بر تن می­کنند و عاقبتشان زندان جهنم است؛ برخلاف ابرار که به نعیم بهشت راه می­یابند.

 

 

 

آیه 29 - 36

إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ (29) وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُونَ (30) وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‏ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهینَ (31) وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (32) وَ ما أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظینَ (33) فَالْیَوْمَ الَّذینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ (34) عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ (35) هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ ما کانُوا یَفْعَلُونَ (36)

ادامه حیات اهل تطفیف، این رذیله فسادانگیز اجتماعی، در گرو توجیه رفتار ناپسندشان در عرصه جامعه است؛ از این رو مؤمنان پارسا را به سخره می­گیرند و آنان را به گمراهی متهم می­کنند تا برای ادامه ظلم و خیانت خویش، فضایی آزاد فراهم آورند. مثلاً آنان که در خرید و فروش با انسانها گرفتار دروغ­اند و با این روش، حقوق دیگران را پایمال می­کنند، صادقان و راست­کرداران را مسخره می­کنند؛ تا آنجا که ایشان به چهره­های گمراه شناخته شوند و فضای آزاد دروغگویی به مخاطره نیفتد.

اینک قیامت برپا شده است. همانا مجرمان اهل تطفیف­، به مؤمنان پاسدار حقوق انسانی مى­خندیدند«29» و چون بر آنان مى­­گذشتند، با اشاره چشم و ابرو آنان را مسخره مى­کردند«30» و چون نزد کسانشان باز مى­گشتند، شادمان از آنچه کرده­اند، باز مى­گشتند و از آنان فکاهی می­ساختند«31» و چون مؤمنان را مى­دیدند، مى­گفتند: بى تردید اینان گمراه­اند.«32» و حال آنکه آنان براى نگهبانى مؤمنان فرستاده نشده بودند که درباره آنان داورى کنند و گمراهشان بنامند.«33» پس امروز که روز جزاست، مؤمنان به کافران مى­خندند.«34» مؤمنان در حجله­ها روى تختها نشسته و مى­نگرند«35» که آیا کافرانِ گنه­پیشه را به آنچه مى­کردند سزا داده­اند؟«36»

جهت هدایتی سیاق سوم:

در هم شکستن فضایی که در آن مجرمان، مؤمنان را مسخره می­کنند و گمراه می­خوانند

روز قیامت، اوضاع دگرگون می­شود و مؤمنان به مجرمان می­خندند و مکافات آنان را به نظاره می­نشینند.

 

 

 

سیر هدایتی سوره

سوره مبارکه با رذیله تطفیف مقابله می­کند. در نخستین گام، مطففان را معرفی کرده، به شدت تهدید می­کند و عدم باور به بعث پس از مرگ را ریشه این صفت زشت و آفت مخرّب جوامع انسانی می­خواند. (آیات 1 تا 6)

در نگاهی وسیع­تر مطففان به عنوان جلوه­دهندگان فجور و نافرمانی خدا مشمول تهدید می­شوند و باز هم تکذیب جزا در جایگاه ریشه مطرح می­گردد و باری سنگین از تهدید را متوجه خود می­سازد. آن­گاه این انذار به تبشیری به متقابل برای اهل برّ و نیکی تکمیل می­شود و برای همه آدمیان، زمینه انتخاب را فراهم می­سازد. (آیات 7 تا 28)

در آخرین گام هدایتی، روش تبلیغی توسعه آفت تطفیف، یعنی تمسخر و گمراه جلوه دادن مؤمنان خنثی می­گردد. (آیات 29 تا 36)

جهت هدایتی سوره مبارکه مطففین:

مقابله با رذیله تطفیف

وای بر آنان که بعث و جزا را دروغ می­شمارند و از فرمان خدا خارج می­گردند و در تعامل با دیگران، حق خود را به طور کامل استیفا می­کنند و از حق آنان کم می­گذارند. آن­گاه برای بقای سیره تطفیفی خویش، مؤمنان را به سخره می­گیرند و گمراه می­خوانند.

صدق الله العلی العظیم

پرده نگار سوره مبارکه مطففین